ستایش فارسی پنجم ابتدایی
معنای واژگان:
هستی: وجود، آفرینش، جهان
از پی: به دنبال
کریم: بخشنده
که: چه کسی
ننوازی: محبت نکنی
غمخوارگان: رنج دیدگان
خاک: در این بیت به معنی انسان
بیم: ترس، خوف
چاره: تدبیر، راه حل
قبله: جهتی که ما نماز می خوانیم
مونس: همدم، یار
بیچارگان: درماندگان، عاجزان
واژگان هم خانواده:
ضعیف: ضعف، مستضعف
کریم: کرامت، تکریم
مونس: انس، انیس
واژگان متضاد:
هستی # نیستی
ضعیف# توانا
بیچارگان# توانمندان، سعادتمندان
درس 1 فارسی پنجم ابتدایی تماشاخانه
معنای واژگان:
تماشاخانه: جایی که در آن چیزی نمایش داده
می شود
شگفتی ها: عجایب، پدیده های عجیب
لطیف: زیبا، نرم
تماشاگه: محل تماشا و گردش
مقایسه کنیم:بسنجیم
تأمل: اندیشه، درنگ
کردار: عمل، رفتار
نگاشته: نوشته
آفرینش: خلقت، به وجود آمدن
سنگالخ: زمینی که در آن سنگ فراوان باشد
هیس: ساکت
مخملی: از جنس مخمل، مثل مخمل نرم
سر زده: بی خبر
نارون: درختی برگ ریز که در همه جا
پراکنده و از جمله درختان جنگلی نقاط معتدل
از هم گسیخت: از هم جدا شد، پاره شد
دهقان: کشاورز
تاک: درخت انگور
شاخساران: درختان انبوه و پر شاخ و برگ
گل بوته: بوته گل
باز: دوباره
سرشار: لبریز، پر
پدیده: چیز تازه
عجیب: غریب، شگفت آور
درنگ: توقف، سکون
سربه فلک کشیده: بسیار مرتفع، بلند
عالمان: دانایان
گوارا: مطبوع، دلچسب
موضوع: مطلب
شکننده: ظریف، نازک
سردر می آورد: می رویند و رشد می کنند
توصیف: وصف کردن
تاالب: جایی که در آن آب جمع شود و بماند
رفته رفته: آرام آرام
رنگ رنگ: دارای رنگ های مختلف
بستان: باغ
کوته: کوتاه
برگ نو: برگ تازه
کهن: قدیم ،گذشته
نغمه خوان: آواز خوان
آشیان: النه، خانه
واژگان هم خانواده:
آفرینش: آفریده، آفرید
عمیق:عمق، اعماق
توصیف: وصف، موصوف
فصل: فصول
عظیم = اعظم – عظمت
شگفتی = شگفت زده – شگفت انگیز
لطیف = لطف – الطاف
موضوع = وضع – اوضاع
محکم = استحکام – مستحکم
طرف = اطراف
عالم = علم – معلوم – معلّم
عجیب = عجایب – تعجّب
تفکّر = افکار – فکر – متفکّر
واژگان متضاد:
بیرون ≠ درون
خوب ≠ بد
روز ≠ شب
زمین ≠ آسمان
لطیف# خشن
نو#کهنه
درنگ# عجله
کهن# جدید
بلندترین#کوتاه ترین
بخندد#بگرید، گریه کند
ساده# سخت
زیبا# زشت
سرد# گرم
پاکی#ناپاکی، پلیدی
آرام#نا آرام
نرم# زیر
شاداب#غمگین
نازک# کلفت
خواب#بیدار
کوتاه# بلند
خشک# خیس
روشنایی#تاریکی
گرما# سرما
توضیحات بشتر از درس اول فارسی پنجم
درس 2 فارسی پنجم ابتدایی فضل خدا
معنای واژگان:
فضل: بخشش
بحر:دریا
بر:خشکی
لیل: شب
اجزا: جمع جز، بخش ها
تاثیر: اثر کردن
شاخ برهنه: شاخه بدون برگ و میوه
بنی آدم: انسان
شاخسار: شاخه های درختان
از پشت کوه بیرون آمد: طلوع کرد
تحسین می کرد:آفرین می گفت
خورشید نورش را پنهان کرد: غروب کرد
برکه: آبگیر
مغرور: خودخواه، متکبر
به شگفت آمد: تعجب کرد
جذب: چیزی را به سوی خود کشیدن
مشخص: معلوم
جالیز: کشتزار خربزه
از کار خدا سردر نمی آورم: متوجه رازهای خدا نمی شوم
شکرت: شکر تو را
شمار کردن: شمردن، حساب کردن
که: چه کسی
انجم: ستارگان
نهار: روز
خاک مرده: خاک خشک و بی حاصل
بیخ: بن ، اساس
توحیدگوی: ستایش کننده
زمزمه: نغمه، سرود، آواز
حسرت می خورند: افسوس می خوردند
سراغ: در جستجوی چیزی رفتن
غرور: سربلندی
خود بینی: غرور، تکبر
نسیم مالیم: باد آرام
گلبرگ: برگ گل
تشکر: سپاس گزاری
لب به سخن باز کرد: شروع به حرف زدن کرد
خالق: آفریننده
کردگان: درخت گردو
ناگهان: غیر متنظره
بالی وحشتناکی: گرفتاری سختی
واژگان هم خانواده :
فضل:فاضل،فضیلت
انجم:نجوم ،نجم
شکر:شاکر ،تشکر
تاثیر: موثر، اثر
تعریف: معرفی
دیدن: دید، دیدار
لیل = لیالی
شمار = شمردن – شمارش
واژگان متضاد:
خورشید ≠ ماه
بحر# بر
لیل# نهار
مرده# زنده
برهنه# پوشیده
بزرگ# کوچک
زیبا# زشت
خواب# بیدار
مغرور# فروتن،متواضع
غمگین# شاد
توضیحات بشتر از درس دوم فارسی پنجم
درس 3 فارسی پنجم ابتدایی رازی و ساخت بیمارستان
معنای واژگان:
روزگاران کهن: زمان های قدیم
بخش: فسمت، جا، مکان
خالصه: به هرحال، کوتاه شده
تصمیم گرفتند: اراده کردند
در دل خندیدند: مسخره کردند
شگفت زده: متعجب، متحیر
فاسد: معیوب، خراب
فرق: تفاوت، اختالف
بلند آوازه: معروف، مشهور
سمت: سو ، طرف
دانایی: آگاهی
سربلندی: سرافرازی
رهنمای: راهنما
دلگشای: خوشایند
سرا: خانه
گرای: گراییدن، میل داشتن
شکوه: جالل ، بزرگی
اندیشه: فکر
گرمابه: حمام محلی
پرس و جو: پرسیدن
طبیب: پزشک
هوس: آرزو، میل
فرا خواند: صدا زد، دعوت کرد
خون سردی: بردباری ، آرامش
پاکیزه تر: تمیزتر، پاک تر
پدرش را از دست داده بود: پدرش فوت
کرده بود
دست بردار نبود: آن را رها نمی کرد
هوشیاری: باهوشی ، آگاهی
خرد:عقل
بلند: دراز، افراشته
دست گیرد: کمک می کند
هر دو سرا: دنیا و آخرت
گزند: آسیب ، ضرر
برنا: جوان
واژگان هم خانواده :
شگفت زده = شگفت انگیز – شگفت آور
معلوم = علوم – علم – معلّم
اندیشه: اندیشیدن، اندیشمند
فاسد: فساد، مفاسد
شوق: اشتیاق، تشویق
طبیب: طب ، مطب
شرط: شرایط، مشروط
موفقیت: توفیق، موفق
تعجب: متعجب، عجیب،عجایب
رهنما: راهنمایی
دانش: دانشمند، دانشگاه
توانا: توانایی، توانمند
واژگان متضاد:
فراوان ≠ اندک
خوشحال ≠ ناراحت
پس ≠ پیش
فاسد ≠ سالم
کهن # جدید
بزرگ # کوچک
نزدیک # دور
تازه # کهنه
خندید # گریست
بدبو # خوش بو
پاکیزه # کثیف
ساده # مشکل
سالم# بیمار
مناسب # نا مناسب
برتر # پایین تر
بلند # کوتاه
بد # خوب
برنا # پیر
توانا # ناتوان
توضیحات بشتر از درس سوم فارسی پنجم
درس 4 فارسی پنجم ابتدایی بازرگان و پسران
معنای واژگان:
بازرگان: تاجر
گرد خود: دور خود
مقام: رتبه
خصلت: خلق و خوی، صفت
روی برگرداند: برگردد، پشت کند، پشیمان
شود
مراقبت: نگهداری
تهیدست: فقیر، مسکین
خشنود: راضی، شاد
کسب: درآمد، کار
گمنام: بی نام و نشون
فروغ: روشنایی ، پرتو
نهان: خوبی ، پسندیده بودن
آراست: زینت داد
معلوم: مشخص
بی شک: بی تردید ، بی گمان
هالک: نابود
حوادث: رویدادها، پیش آمدها
معموال: بیشتر اوقات
اندوختن: جمع کردن، پس انداز کردن ،
ذخیره کردن
کاهلی: تنبلی، سستی
اسباب: سبب ها ، علت ها
غفلت: بی توجهی ، بی اعتنایی
چارپایان: حیواناتی که دو دست و دو پا دارند
بکوشید: سعی کرد ، تالش کرد
فضیلت: نیکویی ، برتری
شناخته شده: در این جا معروف
نیکویی: خوبی ، پسندیده بودن
نهان: مخفی
پروردن: پرورش دادن، تربیت کردن
بهره گیرند: استفاده ببرند
موذی: آزار دهنده
واژگان هم خانواده :
مراقبت = مراقب
حوادث = حادثه
تجربه: تجارب
جمع: مجموع، جامع
محافظت: حفاظ، حفظ
مقصد: مقصود، قصد
غفلت: غافل
فضیلت: فاضل، فضل
معلوم: علوم ، علم
هلاک: هلاکت، مهلک
واژگان متضاد:
کاهلی ≠ زرنگی
خشنود ≠ ناراضی
آرام ≠ سریع
غفلت ورزیدن ≠ توجه کرن
با تجربه # کم تجربه ، بیتجربه
بسیار # کم نیک # بد
تهیدست# ثروتمند
زود # دیر
اندک # بسیار
گرسنه # سیر
شاد # غمگین
گمنام # معروف ، مشهور
نهان # آشکار
توضیحات بشتر از درس چهارم فارسی پنجم
درس 5 فارسی پنجم ابتدایی چنار و کدوبن فارسی
معنای واژگان:
کدوبن: بوته گل
قد کشید: رشد کرد، بزرگ شد
ازو: از او
داوری: قضاوت
مهرگان: اوایل پاییز
جوانه می زد: شکوفه می داد
معجزه آسا: شبیه معجزه، عجیب
رسیدگی می کرد: مواظبت می کرد
هیجان انگیز: شوق آور ، ایجاد کننده ذوق
به عنوان: به نام ، به سمت
روزها پشت سرهم آمدند: روزها به سرعت
طی شد و گذشت
غصه: غم، رنج
به آرامی: به آهستگی
اصال: هرگز
مقداری زر: کمی طال
دفن کرد: زیر زمین پنهان کرد
باز نیافت: پیدا نکرد
حاکم: قاضی ، فرماندار
طبیب: پزشک
جمله: همه
نرمی: نرم بودن، مهربانی
بستد: گرفت
غازی: بند باز
کهن سال: پیر ، قدیمی
باور: یقین ، اعتقاد
کاهلی: سستی، تنبلی
باد مهرگان: باد پاییزی
آنگه: آن گاه
عجیب: شگفت آور
امپراتور: پادشاه
جارچیان: کسانی که در روزگاران گذشته
خبرهای مهم را با صدای بلند به اطالع مردم
می رساندند
هجوم آوردند: حمله کردند
اشتیاق: آرزومندی ، شوق
مطمئن باش: آسوده باش ، خیالت راحت باشد
مواظبت کردم: نگهداری کردم
سرزنش: نکوهش ، مالمت
تحسین: آفرین گفتن
اعتماد: اطمینان کردن
زر طلبید: طال را خواست
درمان نداشت: راه حلی پیدا نکرد
حاصل کنم: بدست آوردم
فالن: شخصی غیر معلوم
اشارت: اشاره ، نشان دادن
درستی: خشونت
باز داد: پس داد
معلق: آویختن ، آویزان شدن
واژگان هم خانواده :
خندید = خنده – خندان
رویید = رویش – روییدن
بزرگ = بزرگان
انتخاب: منتخب
مخصوص: اختصاص، خاص
دقت: دقیق
مطمئن: اطمینان
منتظر: انتظار
زحمت: مزاحم، مزاحمت
جمع: مجموعه، جامع
اعتماد: معتمد
حاصل: محصول
واژگان متضاد:
برتر ≠ پایین تر – پست تر
زیاد ≠ کم
رویید ≠ رشد نکرد – نرویید
خندید ≠ گریه کرد
بلند قامت# کوتاه قامت
باالترین # پایین ترین
کاهلی # زرنگی
نامرد # مرد
بهترین # بدترین
پیر # برنا،جوان
خالی # پر
زیبا # زشت
زود # دیر
شلوغ # خلوت
درمان# درد
نرمی # زبری ، درشتی
توضیحات بشتر از درس پنجم فارسی پنجم
درس 6 فارسی پنجم ابتدایی سرود ملّی فارسی
معنای واژگان:
اهتزاز:جنبش، حرکت
نواخته: سروده، خوانده
سر زد: طلوع کرد
افق: کناره، کرانه آسمان
مهر: خورشید
خاوران: مشرق
فروغ: روشنایی
حق باوران: کسانی که به حق و حقیقت باور
داند، دینداران
فر: شکوه، جالل
پاینده: استوار، جاویدان
احساسات: هیجانات ، عواطف
اعتقادات: باورها ، عقیده ها
شور انگیز: هیجان انگیز
غرور: سربلندی
تصور کنید: مجسم کنید، گمان کنید
تفکر: اندیشه ، فکر
به خصوص: مخصوصا
موزون: خوش آهنگ ، آهنگین
از خود گذشتگی: ایثار
ضامن: کسی که مسئولیت کاری را می پذیرد،
مراقبت کننده
تقویت کند: نیرومند سازد
ایمان: عقیده، باور
در جهان می درخشد: در دینا معروف و
مشهور بود
گام های استوار: قدم های محکم
سربلندی: افتخار
خوشا: چه قدر خوب
عنبر نسیم: خوش بو
سیم: سکه
سراسر: تمامی، همه جا
خرمی: شادابی
اندرون: داخل
گهر: مخفف گوهر، مروارید، سنگ های با
ارزش
مرز: خط فرضی بین دو کشور
بدان: جمع بد
پیشه: کار ، شغل ، حرفه
مهر: محبت
پاینده: جاودان
در: مروارید
پرگو: پر حرف
نو ایزدی: پرتو و نور خدایی
رهنما: راهنما
پیکر: جسم
نپرورم: پرورش ندهم
سررشته : آمیخته
ار: مخفف اگر
واژگان هم خانواده:
تصوّر = تصویر – مصوّر
تضمین = ضمانت – ضامن
حاضر = حاضران – محضر
تفکّر = فکر – متفکّر
اعتقاد = عقیده – معتقد
استقلال: مستقل
اسلامی: مسلمان ، مسلمین
احساسات: احساس ، حس
افتخار: فاخر ، مفتخر
عظمت: عظیم
احترام: محترم
شهدا: شهید، شاهد
واژگان متضاد:
آینده ≠ گذشته
تبریک ≠ تسلیت
پایان ≠ آغاز
فروغ ≠ تاریکی
خلاصه ≠ کامل
سربلندی ≠ سر افکندگی
خاوران # باختران
استقلال # وابستگی
فریاد # سکوت
پیروزی # شکست
کوتاه# بلند
مشکل # آسان
ارزشمند # بی ارزش
شجاعت # ترس
استوار # سست
سخت کوش # تنبل
توضیحات بشتر از درس ششم فارسی پنجم
درس 8 فارسی پنجم ابتدایی دفاع از میهن فارسی
معنای واژگان:
مباد: نباشد
بدین: به این
بوم و بر: سرزمین
سلسله: پادشاهی
هخامنشی: یکی از سلسله های ایرانی
تاسیس کرد: بنا کرد
به شمار می رفت: به حساب آمد
خیره کننده: جالب
جالل: عظمت
تاخت و تاز: حمله و هجوم
انبوه: بسیار
هجوم: حمله
با خاک یکسان کرد: همه چیز را نابود کرد
به نومیدی گرایید: دلسرد شد
آهنگ ایران کرد: تصمیم گرفت به ایران
برود
پارس: فارس
چابک: چالاک
یال: موی گردن شیر و اسب
گویی: انگار
ناگوار: ناپسند
غرق اندوه شد: بسیار غمگین شد
سپاه عظیم: لشکر بزرگ
مانع: بازدارنده
خرد: کوچک
برآمدگی: برجستگی
ناگوار: ناپسند
اوضاع: شرایط وضعیت
چیرگی: برتری و تسلط
خانمان: خانه و کاشانه
گلگون: سرخ شده به رنگ خون
پیکار: جنگ
ایستادگی: مقاومت
مقدونیه: نام شهری در یونان زادگاه اسکندر
واژگان هم خانواده :
شجاعت = شجاع
آشفتگی = آشفته
غلتاندن = غلتیدن
تسلیم = مسلم – مسلمان
شهید = شهادت – شاهد
اندوه = اندوهگین
هجوم: مهاجم، تهاجم
شدت: شدید
مانع: موانع ، منع
اوضاع: وضع ،وضعیت
متضادها
مباد ≠ باشد
عظیم ≠ کوچک
چابک ≠ کند
آخرین ≠ اولین
نیرومند # ضعیف
باختر # خاور
انبوه # کم
امید # نا امیدی
اسیر # ازاد
دشمن # دوست
دلیر # ترسو
زودتر # دیرتر
توضیحات بشتر از درس هشتم فارسی پنجم
درس 9 فارسی پنجم ابتدایی نام آوران دیروز،امروز و فردا
معنای واژگان:
موضوع: مطلب
خوش نما: زیبا و آراسته
خیره : زل زدن
محو شدن: با تمام وجود تماشا کردن
بزرگ مردان: مردان بزرگ
دیروز و امروز: گذشته و آینده
جلب کرد: جذب کرد
معاصر: هم زمان و هم دوره
هسته ای: مربوط به انرژی هسته ای
لحن: نوع آهنگ
نگاهم دوخته شد: کنایه از زل زدن
تحویل دادم: سپردم
روانه شدیم: حرکت کردیم
منظم:مرتب
چیده شده بود: مرتب شده بود
مزاحم نمی شوم :زحمت نمیدهم
متوجه کرد: توجهش را جلب کرد
دالوران: جنگجویان و دلیران
کشمکش: دعوا
فصل کتاب: قسمتی از کتاب
فناوری: بهره از دانش جدید در کارهای
صنعتی و کشاورزی و پزشکی
جالب: جذاب و شایسته
تعریف: بازگو کردن ، معنی کردن
ناگزیر: حتما
ان شاالله: اگر خدا بخواهد
واژگان هم خانواده:
گفت: گفتار ، گفتگو
منظم: ناظم، نظم
لطف: الطاف، لطیف
معاصر: عصر
مخصوص: خاص، خصوص
صبر: صابر ، صبور
جمع: مجموع ، جمیع
واژگان متضاد:
بلندتر# کوتاه تر
بیشتر # کمتر
خوش اخالق # بد اخالق
ایستاد # حرکت کرد
پشت # جلو ، روی
منظم # نا منظم
مناسب # نامناسب
امروز # دیروز
برخاست # نشست
گذشته # حال
توضیحات بیشتر درس 9 فارسی پنجم ابتدایی
درس10 فارسی پنجم ابتدایی نام نیکو
معنای واژگان:
کنجکاو: جست و جو گر
جست و جو کننده: جست و جو کننده
شبانگاه: به هنگام شب
خیال انگیز: آن چه سبب تخیل می شود
بکشد; )در ذفتر ان ها نیز بکشد( نقاشی کند،
طراحی کند
استعداد: ذوق، توانایی
فوق العاده: غیرعادی ، غیر معمولی
قلم مو: قلم مو دار مخصوص نقاشی
مشغول کرد: او را به انجام کار وادار کرد
دلنشین: خوشایند، پسندیده
زمزمه: زیر لب سخن گفتن
سپیده دم: سحرگاه ، بامداد
هیجان: شور ، ذوق ، اشتیاق
شفافیت: صاف وروشن بودن ، آشکار بودن
سختی کوه: محکم بودن کوه
خشت: آجر خام
تحسین آمیز: همراه با ستایش و افرین
تشویق: تحسین، آفرین گفتن
مراقب: نگهبان
آفت:آسیب ، بال ، زیان
غرور: در این درس به معنی خود خواهی و
مغرور شدن است
نیم رخ: نصف صورت، منظره نصف چهره
کارش گره خورد: کنایه از دچار مشکل شدن
ضامن آهو: لقب امام رضا)ع(
ضامن: کسی که مسئولیت کاری را می پذیرد،
نگهداری و مراقبت کننده از چیزی
کلّه: رمه چهارپایان
سرخ شده بود: در این درس خجالت کشیده
بود
بی صبرانه: بدون تحمل، بدون شکیبایی
به به: کلمه تحسین ، آفرین
مطمئن: آرام ، آسوده ، با اطمینان
نام آشنا: شناخته شده ، معروف ، مشهور
نگاره: نقش ، صورت ، نقاشی
سوگوار: مصیبت زده ، اندوهگین، ماتم زده
ستوده اند: ستایش کرده اند، تحسین کرده
اند
ضایع:تباه شده، تلف شده
واژگان هم خانواده:
نقش: نقوش،نقاش، نقشه
مساجد: سجده،مسجد،سجود
مشغول: شغل،شاغل ،مشاغل
حافظ:حفظ،محفوظ،حافظه
تشویق:مُشَوِّق ،شوق،اشتیاق
محمود: حامد،حمد ،تحمید
ضامن: تضمین،ضمانت،ضمین
ذهن: اذهان، ذهنیّت، ذهنی
شهرت: مشهور،مشاهیر،شهیر
واژگان متضاد:
هیچ چیز# همه چیز
کم حرف # پر حرف
پرکار # کم کار
سیاهی # سفیدی
غرور # تواضع
بی صبرانه # با آرامش
شبانگاه # صبحگاه
توضیحات بیشتر درس10 فارسی پنجم ابتدایی
درس 11فارسی پنجم ابتدایی نقش خردمندان
معنای واژگان:
خانمان سوز : ویرانگر
مغوالن : اقوامی زرد پوشت با چند طایفه که
در قسمت آسیای شرقی بودند
سایه وحشت : اثر ترس ، نشانه ی بیم و
هراس
هراس انگیز : ترسناک ، وحشتناک
قتل عام : کشتار گروهی ، قتل دسته جمعی
آشوب : فتنه ، شور و غوغا
هالکو : اسم یکی از نوادگان چنگیز خان
قلب مردم را در هم فشرد : به کنایه مردم
ایران را ناراخت کرد
دینار : سکه طال ، پول و ثروت
مشاور : راهنما
زیرکانه : خردمندانه
ایجاد کند : به وجود آورد ، بسازد
عجیبی : شگفت آور
تشتی : ظرف های بزرگ و پهن
مامور کرد : کسی را به انجام کاری گذاشتن
قلعه : ساختمان محکم و بلند برای دفاع از
دشمن ساخته می شد
مهیب : ترسناک
گمان می کردند : تصور می کردند
حادثه ی ناگوار : پیش آمد ناپسند
حوادث : رویدادها ، اتفاق ها
پیش بینی : غیب گویی ، عاقبت اندیشی
امکانات : ابزارها و شرایط مناسب
جذب : جیزی را به سوی خود کشیدن ،
کشش
رصدخانه : مکانی که در آن ستاره شناسان
ستارگان را مشاهده و بررسی می کنند
مراغه : نام شهری است
به کار گیرد : استفاده کند
شمار کتاب : تعداد
چیرگی : برتری ، تسلط
نسخه برداری : رونویسی کردن
همت : قصد و اراده
آثار : جمع اثر ، نشانه ها
از میان می رفت : نابود می شد
والیت : سرزمین
تدبیر : اندیشیدن به منظور پیدا کردن راه حل
تاسیس کردن : بنا کردن ، پایه پذاری کردن
اداره می شدند : مدیریت می شدند
نظامیه : مدرسه های تاسیس شده توسط نظام
الملک
تحصیل کرده است : درس خوانده است
تحقیق : مطالعه
پر فروغ : پر نور
واژگان هم خانواده:
قتل: قاتل ، مقتول
جامعه: جمع ، جوامع
حکومت: حاکم
عجیبک عجب ، عجایب
حادثه: حوادث
مدارس: مدرسه ، درس
تحصیل: حاصل ، محصول
لطف: لطیف
عظمت: عظیم، معظم
واژگان متضاد:
سایه # آفتاب
پاک # آلوده
برخاست# نشست
اندوه # شادی
دشمن # دوست
نیازمند # بی نیاز
خواب # بیدار
معروف # گمنام پر
فروغ # کم فروغ
توضیحات بیشتر درس11 فارسی پنجم ابتدایی
درس 12 فارسی پنجم ابتدایی درس آزاد (فرهنگ بومی 2)
معنای واژگان:
نام آور : معروف
بی همتا : یکتا
گنجینه : خزانه ، جای گنج
کهن : قدیم
نگهبان :محافظ ، پاسدار
سام نریمان : سام پسر نریمان
نکو : خوب ، نیکو
برسان : مانند
شید : خورشید
خاندان : خانواده
اندوهگین : ناراحت ، غمگین
جرات : شجاعت ، دلیری
شیردل : دلیر ، شجاع
یزدان : خداوند
دیدار: دیدن ، ملاقات
شرمسار : خجالت زده ، شرمنده
گردن کشان : در شاهنامه یعنی پهلوانان
بد نشان : زشت ، شوم
مهان : بزرگان
نهان : پنهان
کوه سر به فلک کشیده : کوه بلند
سیمرغ : مرغی افسانه ای
دامنه : کناره ، قسمت پایین کوه
بفکند خوار : با خفت دور انداخت
جفا : ظلم
آشیانه : لانه
دستان : دستان یا زال اسم پدر رستم است
روزگاری دراز : زمانی طوالنی
دهان به دهان گشت : کنایه در همه جا گفته
شد
موبدان : روحانیان زرتشتی
سرزنش : نکوهش
پوزش : عذرخواهی
روان شد : به راه افتاد
پیمودن : طی کردن
فراز : بالا
جلال : عظمت
دستگاه : قدرت و جالل ، ثروت
خواستار : خواهان
سرافزازی : سربلندی و افتخار
پیوسته : مداوم
بی آزارت : بی آزار تو ، بدون زحمت دادن به
تو
طبل : ساز بزرگ استوانه ای
بزرگان : در این جا انسان های بزرگوار
تصور می کرد : اندیشه می کرد
هریسه : نوعی آش
درجه : مقام
اطبا : جمع طبیب
معالجت : معالجه کردن ، درمان کردن
عاجز ماندند : درمانده شدند
عالج : درمان
سرای : خانه ، کاشانه
خفت : خوابید
فربه : چاق
صحت : سالمتی
واژگان هم خانواده:
مشهور: شهرت ، مشاهیر
شعر: شاعر ، مشاعره
عیب: عیوب ، معیوب
خلق: خالق ، مخلوق
لرزه: لرزان ، لرزش
تصور: تصویر ، تصاویر
اطبا: طبیب ، مطب
عالج : معالجه
حاضر: حضور ، محضر
واژگان متضاد:
زیبا # زشت
پیران # جوانان
سفید # سیاه
اندوهگین# خوشحال
عاقبت # آغاز
شجاع # ترسو
آشکار# نهان
بلند # کوتاه
خوار # عزیز
جفا # مهر
گرسنگی #سیری
تندرست # بیمار
ناپسند #پسندیده
گران بها# بی ارزش
دیو # فرشته
بیمار# سالم
عاجز # توانا
راست # چپ
لاغر # چاق
فربه # لاغر
امید # نا امید
توضیحات بیشتر درس12 فارسی پنجم ابتدایی
درس 13 فارسی پنجم ابتدایی روزی که باران می بارید
معنای واژگان:
دکان : مغازه
رهگذران : عابران
بی اختیار : ناگاه و بی اراده
تمیز : پاکیزه
لذت بردن : احساس خوشی کردن
مخصوصا : به ویژه
تصویر : نقشه ، عکس
بوستان : باغ
دیدنی تر : تماشایی تر
انتظار داشت : توقع داشت
مشغول : سرگرم
از قول من : از طرف من
خیره شدن : چشم دوختن ، زل زدن
سوار سبز پوش : امام زمان
جامه : لباس
نرگس : نام گل – نام مادر امام زمان
رسم : آیین – روش
پیشواز : استقبال
فواره : باال رفتن آب با فشار
عود : نوعی چوب خوشبو
جاودان : همیشگی
واژگان هم خانواده:
مخصوصا: مخصوص ، خاص
انتظار: منتظر
مشغول: شغل ، شاغل
خارج: خروج
واژگان متضاد:
کوچک # بزرگ
تمیز # کثیف
زیبا # زشت
زود # دیر
آرام # تند
ساکت # شلوغ
باز # بسته
توضیحات بیشتر درس13 فارسی پنجم ابتدایی
درس 14 فارسی پنجم ابتدایی شجاعت
معنای واژگان:
ایستادگی کند : مقاومت کند
نهراسد : نترسد
ناپسند : رشت
پسندیده : نیکو
می پرهیزند : دوری می کنند
خودداری : دوری
مکان ناامن : جای خطر ناک
عاقبت : سرانجام – پایان کار
کمال : آراستگی
متانت : سنجیده رفتار کردن
رویارویی : روبرو شدن
چاره جویی : تدبیر و چاره اندیشی
صحنه ی نبرد : میدان جنگ
شریفی : بزرگواری
همنوع : دو یا چند نفر از یک نوع
تدبیر : اندیشیدن
مهارت : ماهر بودن
عقب نشینی : به عقب رفتن
نکوهیده : زشت – ناپسند
رخ دهد : اتفاق بیفتد
جهل : نادانی
تضمین می کند : به عهده می گیرد – ضمانت
واژگان هم خانواده:
ترس: ترسو ، ترسان
شریف: شرف ، مشرف
قدرت : قادر ، مقتدر ، اقتدار
موفقیت: توفیق ، موفق
جهال: جاهل ، جهالت
تضمین: ضامن ، ضمانت
دفاع: مدافع ، دفع
واژگان متضاد:
رنج# خوشی
ناپسند # پسندیده
نا امن # امن
ترسو # شجاع
نکوهیده # پسندیده
موفقیت# شکست
اصلی # فرعی
جهل # دانایی
تاریکی # روشنایی
درمان # درد
تلخی # شیرینی
سالمت # بیماری
دروغین# راستین
توضیحات بیشتر درس14 فارسی پنجم ابتدایی
درس 15 فارسی پنجم ابتدایی کاجستان
معنای واژگان:
خطوط : خط ها
سیم پیام : سیم تلفن
رگبار : باران تند و درشت
تازیانه : رشته از چرم کهه بهرای زدن اسهتفاده
می شد
آشنا : دوست
تامل کن : فکر کن
تحمل کن : صبر کن
نرمی : مهربانی
مالیم : آرام
آسیب دیده : مجروح
کم کمک : آرام آرام
پا گرفت : استوار شد و رشد کرد
نام یافت : نامیده شد
پیش از آن که : قبل از آن که
پسرک : پسر کوچک
خودرو : ماشین
مسیر : راه
نصحیت : پند و اندرز
احتیاج دارم : نیاز دارم
مطمئن شوی : یقین پیدا کنی
بالفاصله : بدون درنگ و معطلی
سرنگون شدن : واژگون شدن
مراقبت کردن : نگهداری
محصول : حاصل
پیمودن مسافتی : طی کردن راهی
ویلون : ساز موسیقی
به دل پسهرک نشسهت : کنابهه پسهرک از آن
صدا خوشش آمد
مایل بود : میل داشت
مدارک : مدرک ها و درجه های علمی
غالم : بنده
محنت : رنج ، درد
نیازموده : تجربه نشده
در نهاد : آغاز کرد
مالطفت : مهربانی
ملک : پادشاه
آزرده : رنجیده
حکیمی : طبیبی
طریق : راه و روش
خامش : مخفف خاموش و ساکت
غایب : پایان ، نهایت
کرم : لطف
باری چند : چند باری
غوطه خورد : غرق شد
جامه : لباس
سکان : وسیله ای برای هدایت کشتی
برآمد : باال آمد وارد کشتی شد
پسندیده آمد : پذیرفت
حکم : دانش ، دلیل خردمندانه
واژگان هم خانواده:
خطوط: خط ، خطاط
سالم: سالمت ، سلیم
عبور: عابر ، معابر
تشکر: شکر ، شکور ، شاکر
خبر: اخبار ، مخبر
فکر: فکور ، تفکر ، افکار
واژگان متضاد:
خارج# داخل
دوست # دشمن
آشنا # غریبه
روز # شب
خم # راست
ملایم # تند
سالم # بیمار
آسان # سخت
زیاد # کم
ثروت # فقر
بزرگ # کوچک
زیر # رو
عاقبت # آغاز
بالا # پایین
محکم # سست
کمترین # بیشترین
نا امید # امیدوار
توضیحات بیشتر درس15 فارسی پنجم ابتدایی
درس 16 فارسی پنجم ابتدایی وقتی بو علی،کودک بود
معنای واژگان:
تازه از بستر بیماری برخاسته بود : تازه خوب
شده بود
بهبودی : تندرستی
شکرانه : کاری که برای سپاس انجام می شود
، مبارکی
رحمت : لطف و مهربانی
نذر کرده ایم : دادن مال یا چیزی یا انجام
کاری در راه خدا
سپیده دم : بامداد ، سحرگاه
سر در کتاب دارد : کنایه از سرگرم خواندن
کتاب است
سیما : چهره
بگذاریم : اجازه دهیم
واگذار کن : بسپر
نادیده بگیرم : منصرف شوم ، در نظر نگیرم
فرصت : مهلت ، زمان
پارسی : فارسی
فرا گرفتن : آموخت
اشک شوق : گریه از شادی
دل خوشی : شادمانی ، خوشحالی
دلبستگی بی اندازه : عالقه – محبت
جهش : حرکت ناگهانی
حیرت آور : شگفت آور ، تعجب آور
حقیقت : واقعیت
بی رنگ : رنگ پریده
ناگهانی : غیر منتظره ، پیش بینی نشده
سفارش : درخواست انجام کاری – توصیه
حیرت زده : سرگشته – شگفت زده
دست بردار نبود : اصرار می کرد
برقی در چشمانش : نور امید و شادی در
چشمانش
ماجراها: داستان ها
دم به دم: پی در پی، مدام
شب وروز نمی شناسد: کنایه تمام وقت کاری
را انجام دادن
پشتکار: توان ، جدید
روی گشاده : چهره خندان و شاداب
کنجکاو : جست و جو گر
نامدار : مشهور
آسوده خاطر : آسوده دل – خیال راحت
تامل : اندیشه
ماهری : زبر دستی – مهارت
رویداد : حادثه
نقل می کرد : تعریف می کرد
چشم به دهان او دوخته بود : کنابه به دهان او
خیره شده بود که در حال حرف زدن بود
به ستوه آمدن : خسته شدن
آرام و قرار از کف داده بود : کنایه از صبر و
تحمل او پایان یافته بود
کوهسههار : زمینههی کههه در آن کههوه اسههت –
کوهستان
ناگه : مخفف ناگهان
دچار : گرفتار
گران سنگ : سنگ بزرگ و سنگین
تیره دل : سیاه دل – نامهربان
سخت سر : مقاوم – سرسخت – لجباز
زور آزمای : کسی که با دیگران دست و پنجه
نرم کند – پهلوان
در استاد : پافشاری کرد – اصرار کرد
ابرام : پافشاری کردن در کاری
بسی : بسیار
به نرمی : آهسته
سخت : محکم
کرم کرده : لطف کن
نیک بخت : خوش بخت – خوش اقبال
کاوید : جست و جو کرد – تالش کرد
خارا : نوعی سنگ محکم و سخت
یاس : ناامیدی
ناید : نمی آید
ناید به بار : سود و فایده ای به دست نمی آید
گرت : مخفف اگر تو
سهل : آسان
واژگان هم خانواده:
شکر: شاکر ، تشکر
حقیقت: حقایق
طبیب: طب ، مطب ، اطبا
دانش: دانشمند ، دانا
کوشش: کوشا ، کوشنده
نقل: انتقال
حفظ: حافظ ، محافظت
واژگان متضاد:
بیماری # سالمتی
برخاسته بود # نشسته بود
شکر # ناشکری ، ناسپاسی
نیازمند # بی نیاز
پاسخ # جواب
کوچک # بزرگ
نخستین# آخرین
دور # نزدیک
نا توان # توانا
نامدار # گمنام
توضیحات بیشتر درس16 فارسی پنجم ابتدایی
درس 17 فارسی پنجم ابتدایی کار و تلاش
معنای واژگان:
سلیمان : نام یکی از پیامبران الهی که بر
حیوانات ، جن و انسان ها فرمانروایی می
کرد
موری : مورچه ای
وزان : مخفف و از آن
گران : بزرگ و سنگین
کاه : علف
سعی : تالش و کوشش
فارغ : آسوده ، راحت
به تندی : به سرعت
مسکین : بینوا ، نیازمند
ملک : سرزمین ، قلمرو
خونابه خوردن : رنج بسیار کشیدن
میازار : اذیت نکن ، آزار نرسان
سور : جشن و مهمانی
قناعت : قانع بودن
توشه : خوراک و آذوقه سفر
گنج : گوهر ها و چیزهای قیمتی
همواره : همیشه
کامکاری : نیک بختی ، خوش بختی
رسم : روش ، شیوه
بردباری : شکیبایی ، صبر
هشیاران : عاقالن ، دانایان
گه : مخفف گاه
تدبیر : اندیشهیدن به منظور پیدا کردن راه
حلی برای مشکل
عاقل : دانا ، عالم
بینا : آگاه و هوشیار
پیرایه : آنچه سبب زیبایی شهود ، ابزار
آراستن ، زیور و زینت
اینک : حال
پیشگاه : صحن
حضور یافته ام :مشرف شده ام ،آمده ام
جایگاه : مرتبه ، درجه
رحمت حق بر آنان باد : لطف خدا بر آنان باد
شوق آموختن : عالقه به یاد گرفتن
مکتب : مدرسه ، دبستان
از بر کردم : حفظ کردم
آداب : رسم و روش
معین کرد : مسخص کرد
پر مهر : پر از عشق و محبت
اثر گذار : تاثیر گذار
ماندگار : پایدار ، ماندنی
بدگویی حسودان : بد گفتن و به زشتی یاد
کردن انسان های حسود
رانده شده : اخراج شد
خوارزم : نام سرزمینی که ابوریحان در آن
زندگی می کرد
مهارت : ماهر بودن در کاری
حساب کردن : شمردن
اختر شناسی: ستاره شناسی ، نجوم
حکمت : دانش و معرفت و علم
ناگزیر : ناچار
نان آور خانه : کسی که مایحتاج خانواده را
فراهم می کند
یاور : یاری کننده
کسهب علهم و معرفهت : بهه دسهت آوردن
علم و دانش
مهرگان : پاییز ، اوایل پاییز
دانستم : فهمیدم ، دریافتم
عزم : قصد ، اراده
شدم : رفتم
عالمان : دانایان ، خردمندان
مردم عادی : عامه ی مردم
دیار : سرزمین ، ناحیه
پژوهش : تحقیق
خردمندانه : عاقالنه
چه بسا : بسیار ، فراوان
پرسشگر : سوال کننده
هوشمندی : آگاهی
در دل داشت : قصد و نیست داشت که به خانهه
کعبه برود
به سبب : به علت
پس از درگذشت مادر : پس از فوت مادر
راهزنی : غارتگری
سکه : پول فلزی
صادق : راستگو
دینار : سکه ی طال
توشه ی مهن اسهت : خهوراک و آذورقهه سهفرم
است
ناپسند : نکوهیده ، زشت
صمیمی : بسیار نزدیک
هم نشین : دوست
خاکیان : اهل خاک ، مردم و انسان ها
برکرده اند : بلند کرده اند
خاکدان : دنیای خاکی ، این جهان
ضمیر : باطن
لطف : مهربانی ،رحم
پرتو : روشنایی
معرفت : شناخت و علم
بپرور : پرورش بده
نیک : خوش – خوب
ملک: پادشاه
غافالن : نادانان
واژگان هم خانواده:
سعی : ساعی
فارغ: فراغت
جسم: اجسام
قناعت: قانع
رسم: رسوم ، مرسوم
تدبیر: تدابیر
بینا: بیننده
معلم: علم ، علوم ، تعلیم
حضور: حاضر ، محضر
صمیمی : بسیار نزدیک
هم نشین : دوست
خاکیان : اهل خاک ، مردم و انسان ها
برکرده اند : بلند کرده اند
خاکدان : دنیای خاکی ، این جهان
ضمیر : باطن
لطف : مهربانی ،رحمت
پرتو : روشنایی
معرفت : شناخت و علم
بپرور : پرورش بده
نیک : خوش – خوب
ملک: پادشاه
غافلان : نادانان
ارزش: با ارزش ، ارزشمند
رحمت: رحمان ، رحیم
حق: حقوق
مکتب: مکاتب ، مکتوب
خواندن: خواننده ، خوانش
وظایف: وظیفه ، موظف
آموزش: آموزنده ، آموختنی
کسب: کاسب ، کسبه
معرفت: عارف ، عرفان
عشق: عاشق ، معشوق
حج: حجاج ، حاجی ، حاجیان
ضمیر: ضمایر
لطف: الطاف ، لطیف
واژگان متضاد:
بنشینم # بایستم
می گذرد# نمی گذرد
حضور # غیاب
قبول # مردود
فراز # نشیب
نخستین# آخرین
شیرین# تلخ
بهترین# بدترین
ماندگار # زودگذر
رنج # خوشی
خفتن # بیداری
ناشناخته # شناخته
رفتن # آمدن
دروغگو# راست گو
پاک # آلوده
نا پسند # پسندیده
دراز # کوتاه
غافلان # هوشیاران
بیدار # خواب