کوچیکتر که بودم فکر میکردم تنهایی یعنی وقتایی که هیشکی خونه نیست !
.
.
تنهایی یعنی شب ها اونقدر شعر بخونی و رو تختت فکر و خیال کنی تا بالاخره با اشک خوابت ببره و من همیشه اینگونه می خوابم …
.
.
تنهایی با ت شروع می شود …
با هیچ چیز تمام نمی شود !
فرستنده : محمد026
.
.
به یاد تنهایی ام افتادم که هیچکس سکوتش را نشکست “جز خیال تو”
.
.
گاهی آنقدر تنها می شوم که خدا هم به تقدیر می گوید :
کمی مهربانتر باش !
.
.
تو نمیدانی که تمام لحظات بی تو را با تو گذراندم به تنهایی …
.
.
تنهایی یعنی یک نفر خیلی کم است !
.
.
تکان می دهد خانه را سالی که می آید …
سرگرمیِ خوبی ست :
تو عکسِ قابت را و من قاب عکست را عوض می کنم و آغاز می شود سال تنهایی !
.
.
تنهایی یعنی آرزوی مرگ کنی تا حتی شده برای تشییع جنازت یه عده دورت جمع بشن …
تنهایی یعنی دل هیچکس سایز دلت نیست !
.
.
رفته ای اما رد پایت مانده است در من ، کنار تنهایی ام قدم میزند بی من !
فرستنده : مجید
.
.
جلوی آیینه که میروم تنهاییم دوتاست
هرچه در آن است منم ، تو را میجویم
در هیچ آیینه ای هیچ تویی جز من نیست …
.
.
بی “تو” شهر پر است از آیه های تنهایی …
.
.
امروز آیینه حزن چهره ام را تاب نیاورد ، شکست و من ماندم و هزار تکه تنهایی !
فرستنده : مجید
.
.
تنهایی یعنی انقدر کسی بغلمون نکرد که خودمون زدیم بقل !!!
.
.
تنهایی همان مرگ است که رو دربایستی دارد !
.
.
سلام هایی که بوی خداحافظی میدهند …
بودن هایی که هیچکدام خوشحال کننده نیستند …
و رفتن هایی که امید بازگشتی به آنها نداری …
همه اینها را که جمع میکنی به یک کلمه میرسی :
تنهایی !
.
.
سرد است …
نیمکتی تنها در پارک نشسته است ، من تنها بر نیمکت و تو تنها در من …
میبینی ؟ چه در همیم و تنها ؟
فرستنده : مجید
بگویید روی سنگ قبرم بنویسند :
اگر تنها نبود ، شاید اینجا قبری نبود …
.
.
رفته ای اما رد پایت مانده ست در من
کنار تنهایی ام قدم میزند بی من …
.
.
چرا بودنت راست و ریست نمی شود ؟
من که تمام پازل های تنهایی ام را درست چیده ام ؟!؟!
فرستنده : مجید
.
.
تنهایی یعنی فکر کردن به اینکه اون الان کجاست ؟
.
.
یه کم با من راه بیا ؛ تنهایی به جایی نمی رسم !
.
.
وقتی همه را شبیه او می بینی ؛ عاشق هستی
وقتی که او را شبیه همه می بینی ؛ تنها هستی !
.
.
میخواهم از درد بگریزم ولی درد بدون من تنها میماند ؛ که این خود درد دیگری است !
.
.
چنان دستانم از گره های دستانت تهی گشته که من این یخ زده ها را “ها” میکنم از تنهایی هر شب.
تنها تنهایی است که بی تو به من می آید …
.
.
و تو هیچگاه نخواهی فهمید که من با یاد همان دقایقی که کنار هم بودیم ، سال هایی را که بی تو گذشت زنده مانده ام !
فرستنده : محمد 026 .
.
قشنگترین اتفاق ذهنم حادثه ی شنیدن صدای تو بود …
چقدر تنهایم وقتی گاهی کم می شوی …
فرستنده : رها .
.
اونکه میخواست منو بفهمه نتونست !
اونکه میتونست بفهمه نخواست !
این شد که “تنهایی” تمام قد منو بلعید !!!
فرستنده : سما .
.
فلسفه ی تنهایی را هرچقدر هم خوب ببافند ، بی قواره بر تن آدم زار می زند …
.
.
دهان تنهائیم آب می افتد برای یک قطره بودنت !
فرستنده : محمد 026 .
.
تنهایی قشنگتریـن و بی منت ترین حس دنیاست چون برای داشتنش نیاز به هیچکس نداری …
فرستنده : سما .
.
زندگی پر است از گره هایی که تو آن را نبسته ای اما باید تمام آنها را به تنهایی باز کنی ، تنهای تنها …
.
.
“من” یک نقطه دارد ؛ من تنها هستم !
“تو” دو نقطه دارد پس تنها نیستی !!!
فرستنده : محمد 026 .
.
تنهایی یعنی همیشه سر به سر شیشه میگذارم و اشکهایم جاری میشوند بر سینه ی پنجره …
فرستنده : نانا .
.
دنیا تنهایی های زیادی داره اما تنهایی من دنیایی داره …
تنهایی یعنی وقتی پرستار گفت : همراه بیمار … ولی کسی نبود جواب بده !
آهسته گفتم : ببخشید کسی همراه من نیست …
من تنهـــــــــــام …
.
.
تــــنـــهـــا بودم که یکی تنهاترم گذاشت و رفت !
.
.
تنهایی یعنی …
من برای من کمم … برای ما زیاد …
.
.
چرا میگویند “ها” علامت جمع است درحالی که وقتی آنرا با “تن” جمع میکنی … ؟ً!؟!؟!؟!
.
.
تنهایی ، شاخه ی درختی ست پشت پنجره ام …
گاهی لباسِ برگ میپوشد ، گاهی لباسِ برف …
اما همیشه هست !
.
.
تنهایی یعنی سیر ترشی ات را بخور … بوسه ای در کار نیست !
.
.
فاصله یا تو چه فرقی می کند ؟
هر دو مرا یاد یک چیز می اندازد … تنهایی …
.
.
نبودنت را پا برهنه قدم میزنم ، با زمین هم کنار نمی آید تاول این انگشت ها …
از اول هم می دانستم کفش تو تنگ است برای تنهایی بزرگ پاهایم !