عکس نوشته های معین خواننده
نویسنده : علیرضا | زمان انتشار : 21 اسفند 1399 ساعت 09:08
گناهپيش تو رو سياهم، تو بگذر از گناهم
ندامت رو تو ديدي، تو عالم نگاهم
تو خواستي من نخواستم، با هم باشند دلهامون
نشستي من نشستم، به پاي لحظه هامون
تو بودي من نبودم، ديوونه مثل مجنون
تو موندي من نموندم، به پاي عهد و پيمون
نميشه باور من، کنار من نشستي
کسي که مي پرستم، تو بودي و تو هستي
نميشه باور من، هنوز به پام نشستي
چشاتو رو بديهام، تو عاشقونه بستي
__________________هیچکیدو تا چشمام همه جا دنبال تو مي گرده
با نبودنت دلم با غصه ها سر كرده
شب و روز در پي تو من همه جا رو گشتم
يكي گفت غصه نخور اون داره بر مي گرده
زندگي با عشق تو رنگ ديگه داشت برام
رفتي و بدون تو تلخ شده روز و شبام
دل من با هيچ كسي نمي تو نست خو بگيره
شب و روز منتظر و چشم به رات مونده نگام
كسي مثل تو نشد كسي مثل تو نبود
همش از خدا مي خوام كه بيايي زود زود
كاش كه مي شد دوباره باز هم و پيدا بكنيم
سفره عشق مونو با هم ديگه وا بكنيم
كاش تو اين شهر غريب صداي آشنا بياد
دل من هواتو كرده فقط هم تو رو مي خواد
كسي مثل تو نشد كسي مثل تو نبود
همش از خدا مي خوام كه بيايي زود زود
__________________
دعابا هم بیا دعا کنیم خدامون رو صدا کنیم
که آسمون بباره، فراوونی بیاره
ازش بخواییم برامون سنگ تموم بذاره
راههای بسته باز شه، هیچ کی غریب نباشه
صورت و شکل هیچ کس مردم فریب نباشه
شفا بده مریضو، خط بزنه ستیزو
رو هیچ دیوار و بومی، نخونه جغد شومی
دعا کنیم رها شند، اونا که توی بندند
از بس نباشه نا اهل، زندونها رو ببندند
خودش می دونه داره هرکسی آرزویی
این باشه آرزومون نریزه آبرویی
سیاه و سفید یه رنگ بشه، زشتیهامون قشنگ بشه
کویرها آباد بشند، اسیرها آزاد بشند
__________________سافر[دکلمه مولود زهتاب]
تا کی جفا کشم ز تو ای بی وفا برو
بگذاشتم به مدعیان مدعا برو
دشمن نکرد آنچه تو کردی به دوست
بیگانه هم نکرد
برو ای بی وفا برو
امید صلح نیست دگر نیست نیست نیست
منشین،منشین برو برو برو
ای بی وفا برو
[دکلمه معین]
هر يار اهل نيرنگ، هر دوست اهل حيله
با پشت خورده خنجر، موندم تو اين قبيله
[آواز]
راتو برو مسافر، برگشتنت عذابه
من تشنه لب تکيدم، آب اين طرف گِل آبه
از دورها چه زيباست، امواج آبي عشق
اما دريغ و افسوس، چون مي رسي سرابه
هر يار اهل نيرنگ، هر دوست اهل حيله
با پشت خورده خنجر، موندم تو اين قبيله
نشنيده ام من از تو، يک حرف از صداقت
افسانه هاي دل را، بردم به سوي ظلمت
زهر است در دل جام، ريزي چو باده در كام
گويند نوش و در دل، صدها هزار دشنام
راتو برو مسافر، برگشتنت عذابه
من تشنه لب تکيدم، آب اين طرف گِل آبه
از دورها چه زيباست، امواج آبي عشق
اما دريغ و افسوس، چون مي رسي سرابه
هر يار اهل نيرنگ، هر دوست اهل حيله
با پشت خورده خنجر، موندم تو اين قبيله
جاده دروغ نمي گه، فريادي از رهايي است
براي پاي خسته، پيغام آشنايي است
کنار خط جاده، هر سايه بون يه طاقه
يه سرپناهِ اَمنه، تصويري از اطاقه
__________________
ارباب وفابیا با من بزن جام بیا بخون تو چشمام
که با تو شاد شعرهام که بی تو خیلی تنهام
گرفتار تو هستم نگهدار تو هستم
به من تکیه کن از عشق
که من یار تو هستم که من یار تو هستم
حیف است که ارباب وفا را نشناسی
ما یار تو باشیم و تو ما را نشناسی
حیف است عزیزم که تو با این همه احساس
این پاک ترین عشق خدا را نشناسی ما را نشناسی
بشناس منو بشناس تو دوست داشتن و بشناس
تو باد بهاری گل و گلشن و بشناس
پنهون نشو از من گریزون نشو از من
دور تو بگردم رو گردون نشو از من رو گردون نشو از من
حیف است که ارباب وفا را نشناسی
ما یار تو باشیم و تو ما را نشناسی
حیف است عزیزم که تو با این همه احساس
این پاک ترین عشق خدا را نشناسی ما را نشناسی
در دست تو هست دلم ای دزد
سر مست تو هست دلم ای دزد
دنبا کسی غیر تو نیست
تا وصل تو هست دلم ای دزد
گلبانگ منو نبر از یاد
عاشق شدن رو نبر از یاد
من خستم و عشق یه جهانش
کین یک سخن رو نبر از یاد
حیف است که ارباب وفا را نشناسی
ما یار تو باشیم و تو ما را نشناسی
حیف است عزیزم که تو با این همه احساس
این پاک ترین عشق خدا را نشناسی ما را نشناسی
بیا با من بزن جام بیا بخون تو چشمام
که با تو شاد شعرهام که بی تو خیلی تنهام
گرفتار تو هستم نگهدار تو هستم
به من تکیه کن از عشق
که من یار تو هستم که من یار تو هستم
حیف است که ارباب وفا را نشناسی
ما یار تو باشیم و تو ما را نشناسی
حیف است عزیزم که تو با این همه احساس
این پاک ترین عشق خدا را نشناسی ما را نشناسی
__________________غریبستانجانا به غریبستان
تا چند ز چه می مانی
باز آ از آن غربت
تا چند پریشانی
صد نامه فرستادم
صد راه نشان دادم
یا نامه نمی خوانی
یا راه نمی دانی
باز آ که در آن محبس
قدر تو نداند کس
با سنگدلان منشین
تو گوهر این كاني
اگر خواهم غم دل با تو گویم
جا نمی یابم
اگر جایی شود پیدا
تو را تنها نمی یابم
اگر جایی کنم پیدا
تنها تو را یابم
ز شادی دست و پا گم می کنم
خود را نمی یابم
__________________اگه داشتم تو رواگه داشتم تو رو دنيام يه صفاي ديگه داشت
شب عشقم واسه من حال و هواي ديگه داشت
اگه داشتم تو رو رسواي عبادت مي شدم
دلم اين خسته عاشق يه خداي ديگه داشت
اگه داشتم تو رو اون قصه نويس
واسه من يه قصه هاي ديگه داشت
مي دونم زندگي اينجوري نبود
مرد عاشق يه شبهاي ديگه داشت
اگه داشتم تو رو اون ميخونه که جاي منه
شبها اونجا جاي من يه بينواي ديگه داشت
نمي گم با تو واسم، گريه ديگه گريه نبود
با تو اين زمزمه ها يه هاي هاي ديگه داشت
مي دونم پيش تو آروم مي شدم حتي اگه
قهر و نازت واسه من درد و بلاي ديگه داشت
اگه يارم مي شدي، صاحب دنيات مي شدم
فکر نکن چشمهاي تو يه آشناي ديگه داشت
__________________محض رضای خدامحض رضاي خدا به من بگو بي وفا
بعد يه عمر آشنايي چرا گشتي جدا
گفتي تا روز پيري تا وقتي كه بميري
تا دنيا دنيا باشه پيشم مي موني و نميري
بگوبا كه هستي حالا كي رو مي پرستي
دستاي گرمت و گذاشتي تو چه دستي
تو تاريكي شبهاي منه زار
بگو شمع شب افروز كه هستي
محض رضاي خدا به من بگو بي وفا
بعد يه عمر آشنايي چرا گشتي جدا
__________________میلادبراي روز ميلاد تن من،
نمي خوام پيرهن شادي بپوشي
به رسم عادت ديرينه حتي،
برايم جام سرمستي بنوشي
براي روز ميلادم اگر تو،
به فکر هديه اي ارزنده هستي
منو با خود ببر تا اوج خواستن،
بگو با من که با من زنده هستي
که من بي تو نه آغازم نه پايان،
تويي آغاز روز بودن من
نذار پايان اين احساس شيرين،
بشه بي تو غم فرسودن من
نمي خوام از گلهاي سرخابي،
برايم تاج خوشبختي بياري
به ارزشهاي ايثار محبت،
به پايم اشک خوشحالي بباري
بذار از داغي دستهاي تنها،
بگيره هرم گرما بستر من
بذار با تو بسوزه جسم خستم،
ببيني آتش و خاکستر من
اي تنها نياز زنده موندن،
بکش دست نوازش بر سر من
به تن کن پيرهني رنگ محبت،
اگه خواستي بيايي ديدن من
که من بي تو نه آغازم نه پايان،
تويي آغاز روز بودن من
نذار پايان اين احساس شيرين،
بشه بي تو غم فرسودن من
__________________
حلقهء طلاییيه حلقه طلايي اسمتو روش نوشتم
مي خوام بيام دستت کنم بياي تو سرنوشتم
دو تا دل از جواهر مي خوام برات بيارم
که بندازم به گردنت هميشه يادگارم
مي گيره دل بهونت ميام بسوي خونت
اگه کسي ببينه مي گم شدم ديوونت
مي دوني توي دنيا به غير تو ندارم
اگه بخواي دلم رو به زير پات مي ذارم
نمي دوني دلي که بي قراره اگه بگي بله چه حالي داره
برات لباسي از حرير ميارم نگينش از ماه پولک از ستاره
خدا کنه تا جون دارم باشي گل بهارم
يه روز نياد به من بگي ديگه دوست ندارم
بريز به روي شونه هات زلفهاتو دسته دسته
مي خوام که تاج مرواريد روي موهات بذارم
__________________تمنااي جان من
هر کس به تمناي کسي غرق نياز است
هر کس به سوي قبله ي خود رو به نماز است
هر کس به زبان دل خود زمزمه ساز است
با عشق در اميخته در راز و نياز اسث
اي جان من تو . جانان من تو
در مذهب عشق ايمان من تو
هيهات که کوتاه شود با رفتن جانم
اين دست تمنا که به سوي تو دراز است
هر کس به زبان دل خود زمزمه ساز است
با عشق در اميخته در راز و نياز اسث
هر که در عشق تو گم شد از تو پيدا مي شود
قطره ي نا قابل دل از تو دريا مي شود
دستي که به درگاه خدا بسته پل عشق
کوتاه نبينيد که اين قصه دراز است
خاصييت عشق مي جوشد از تو
دل رنگ اتش مي پويد از تو
هر گوشه ي اين خاک که دل سوخته اي هست
از دولت عشق تو در ميکده باز اسث
هر کس به تمناي کسي غرق نياز است
هر کس به سوي قبله ي خود رو به نماز است
هر کس به زبان دل خود زمزمه ساز است
با عشق در اميخته در راز و نياز اسث
اي جان من . ايمان من
__________________دیگر چه خواهیمن که عمرم را به پایت ریختم
زندگیها را به پایت ریختم
ای تو دیروز من و امروز من
من که فردا را به پایت ریختم
دیگر چه خواهی؟ دیگر چه خواهی؟
من که با خوب و بد تو ساختم
ابرویم را به خاک انداختم
در سفر تا هفت شهر عشق تو
من که مرزی تا جنون نشناختم
دیگر چه خواهی؟ دیگر چه خواهی؟
من که همچون بت پرستیدم تو را
هر کجا رفتم فقط دیدم تو را
با تمام گریه ها از دست تو
می شکستم بغض و خندیدم تو را
پس چرا ازردنم را دوست داری؟
حسرت و غم خوردنم را دوست داری؟
مثل من هرگز کسی عاشق نبوده
سوختن از عشق را لایق نبوده
از توام بر اتش و خاموشم از تو
تا نگویی در وفا صادق نبوده
هر چه می سوزم تو می گویی کم است
قصه ام ورد تمام عالم است
پس چرا ازردنم را دوست داری؟
حسرت و غم خوردنم را دوست داری؟
هر چه را می خواستی از من به دست اورده ای
مرگ غرورم بس نبود که قصد جانم کرده ای
من که دنیا را به پایت ریختم
زندگیها را به پایت ریختم
من که با خوب و بد تو ساختم
ابرویم را به خاک انداختم
دیگر چه خواهی؟ دیگر چه خواهی؟
من که همچون بت پرستیدم تو را
هر کجا رفتم فقط دیدم تو را
با تمام گریه ها از دست تو
می شکستم بغض و خندیدم تو را
پس چرا ازردنم را دوست داری؟
حسرت و غم خوردنم را دوست داری؟
__________________
پدر سوخته دلالا لالای لالای , هالا لالای لالای
هالا لالای لالای , هالا لالای لالای
این پدر سوخته دل , این پدر سوخته دل
این پدر سوخته دل , این پدر سوخته دل
این پدرسوخته عاشق بی تاب دله
این که می گیره ز من شب همه شب خواب دله
مست می ناب دله، اونی که میشه آب دله
میاد میگه بمون بمون، یا که برو، یا که بیا
من یه فرمانبر بیچاره و ارباب دله
مست می ناب دله، اونی که میشه آب دله
هالا لالای لالای , هالا لالای لالای
هالا لالای لالای , هالا لالای لالای
تار و پود من و این ناله و فریاد و فغان
تن من ساز و پر از قصه و مضراب دله
این که بی صبر و قراره همه شب تا به سحر
خلق عالم همه در خوابن و بی خواب دلِ
این پدر سوخته دل , این پدر سوخته دل
این پدر سوخته دل , این پدر سوخته دل
تو ز من غافل و من کوی نیازم همه تو
تو نماز منی و گوشه محراب دله
مست می ناب دله، اونی که میشه آب دله
هالا لالای لالای , هالا لالای لالای
هالا لالای لالای , هالا لالای لالای
این پدر سوخته دل , این پدر سوخته
این پدر سوخته دل , این پدر سوخته دل
این پدرسوخته عاشق بی تاب دله
این که می گیره ز من شب همه شب خواب دله
مست می ناب دله، اونی که میشه آب دله
میاد میگه بمون بمون، یا که برو، یا که بیا
من یه فرمانبر بیچاره و ارباب دله
مست می ناب دله، اونی که میشه آب دله
هالا لالای لالای , هالا لالای لالای
هالا لالای لالای , هالا لالای لالای
تار و پود من و این ناله و فریاد و فغان
تن من ساز و پر از قصه و مضراب دله
این که بی صبر و قراره همه شب تا به سحر
خلق عالم همه در خوابن و بی خواب دلِ
این پدر سوخته دل , این پدر سوخته
این پدر سوخته دل , این پدر سوخته دل
تو ز من غافل و من کوی نیازم همه تو
تو نماز منی و گوشه محراب دله
مست می ناب دله، اونی که میشه آب دله
__________________
با من باشگلکم، نازکم
گله کم کن، کمکم کن، کمکم
باش تا بهتر و بهتر باشم
باش تا از این همه سر باشم
باش تا هق هق من بند بیاد
باش که چشم من آفتاب می خواد
چون که از همیشه دیوونه ترم، با من باش
چون که آبروی عشق رو می خرم، با من باش
چون که بدجوری سزاوار توام، با من باش
حالا که حوصله تو سر می برم، با من باش
__________________اباچشماتو وا کن و ببین ببین که بابا اومده
بابا با یک عروسک خوشگل و زیبا اومده
چشماتو تو چشم بابا یه بار باز و بسته کن
نظر به حال دل این عاشق دل شکسته کن
چه شب هایی به شوق تو اومدم و خواب بودی
تو دست های عاشق من همیشه کم یاب بودی همیشه کم یاب بودی
اینها همش تقصیر ماست تو که گناهی نداری
به جز به آغوش پدر به جایی راهی نداری به جایی راهی نداری
کبوتر دو برجم الهی که فدات بشم
نذار که بیچاره ی اون گریه بی صدات بشم گریه بی صدات بشم
من واسه تو دلواپسم تو واسه ی عروسکهات
من واسه تو می میرم و تو واسه ی بازیچه هات
دلشادم از شادی تو سر مستم از خنده تو
اما ته دل نگران برای آینده ی تو
اینها همش تقصیر ماست تو که گناهی نداری
به جز به آغوش پدر به جایی راهی نداری به جایی راهی نداری
کبوتر دو برجم الهی که فدات بشم
نذار که بیچاره ی اون گریه بی صدات بشم گریه بی صدات بشم
چشماتو وا کن و ببین ببین که بابا اومده
بابا با یک عروسک خوشگل و زیبا اومده
چشماتو تو چشم بابا یه بار باز و بسته کن
نظر به حال دل این عاشق دل شکسته کن
چه شب هایی به شوق تو اومدم و خواب بودی
تو دست های عاشق من همیشه کم یاب بودی همیشه کم یاب بودی
اینها همش تقصیر ماست تو که گناهی نداری
به جز به آغوش پدر به جایی راهی نداری به جایی راهی نداری
کبوتر دو برجم الهی که فدات بشم
نذار که بیچاره ی اون گریه بی صدات بشم گریه بی صدات بشم
کبوتر دو برجم الهی که فدات بشم
نذار که بیچاره ی اون گریه بی صدات بشم گریه بی صدات بشم
__________________
پنجرهباز کن پنجره را و به مهتاب بگو
صفحه ذهن کبوتر آبي است
خواب گل مهتابي است
اي نهايت در تو، ابديت در تو
اي هميشه با من، تا هميشه بودن
باز کن چشمت را تا که گل باز شود
قصه زندگي آغاز شود
تا که از پنجره چشمانت، عشق آغاز شود
تا دلم باز شود، تا دلم باز شود
دلم اينجا تنگ است، دلم اينجا سرد است
فصلها بي معني، آسمان بي رنگ است
سرد سرد است اينجا، باز کن پنجره را
باز کن چشمت را، گرم کن جان مرا
اي هميشه آبي اي هميشه دريا
اي تمام خورشيد اي هميشه گرما
سرد سرد است اينجا باز کن پنجره را
اي هميشه روشن، بازکن چشم به من
__________________ناجیامان امان از دل من، از این دل غافل من
اگر تو ناجی نبودی، دلم می شد مشکل من
دلم یه همزبون می خواست، سرم یه سایبون می خواست
تو دنیای نامهربون، یه یار مهربون می خواست
تو ناجی من شدی باز، رسیدی در اوج نیاز
شدی برام مثل یه موج، خدای عشق بنده نواز
پیش از اینا چه بین جمع چه تنها
قشنگ نبود دنیا به چشمم اینجا
تو اومدی دنیامو زیبا کردی
مثل یه آرزو یه خواب یه رویا
اشکمامو پاک کردی به روی گونه
بغل کشیدی منو عاشقونه
فرشته نجات من شدی تو
عشقت واسم هدیه آسمونه
__________________بی بی گلبی بی گل فدات بشم دیگه بی تو خستم بی بی گل
یکی از همین روزا می بینی شکستم بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دل شده رسوای غمت
آخ دلم تنگه بیا بیا روی چشمام قدمت
بی بی گل تو که منو کشتی بی بی گل
واسه چی منو دوست نداشتی بی بی گل
تو واسم زندگی نزاشتی بی بی گل
واسه چی منو دوست نداشتی بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دیگه بی تو خستم بی بی گل
یکی از همین روزا می بینی شکستم بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دل شده رسوای غمت
آخ دلم تنگه بیا بیا روی چشمام قدمت
بی بی گل دنیا دوروزه مهربونی تو می خوام
کجا پیدات بکنم بگو نشونی تو می خوام
دیگه تو از عاشقت رازت رو پنهون نکنی
هر کسی دل به تو بست خونشو ویرون نکنی
بی بی گل تو که منو کشتی بی بی گل
واسه چی منو دوست نداشتی بی بی گل
تو واسم زندگی نزاشتی بی بی گل
واسه چی منو دوست نداشتی بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دیگه بی تو خستم بی بی گل
یکی از همین روزا می بینی شکستم بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دل شده رسوای غمت
آخ دلم تنگه بیا بیا روی چشمام قدمت
مگه از جون نخریدم ناز چشمای تو رو
میدونی هیچکی تو قلبم نگرفت جای تو رو
خوشه خوشه اون موهات روی شونه هات بریز
اشک رو از چشمای من بردار و زیر پات بریز
بی بی گل فدات بشم دیگه بی تو خستم بی بی گل
یکی از همین روزا می بینی شکستم بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دل شده رسوای غمت
آخ دلم تنگه بیا بیا روی چشمام قدمت
بی بی گل فدات بشم دل شده رسوای غمت
آخ دلم تنگه بیا بیا روی چشمام قدمت
بی بی گل دنیا دوروزه مهربونی تو می خوام
کجا پیدات بکنم بگو نشونی تو می خوام
دیگه تو از عاشقت رازت رو پنهون نکنی
هر کسی دل به تو بست خونشو ویرون نکنی
بی بی گل تو که منو کشتی بی بی گل
واسه چی منو دوست نداشتی بی بی گل
تو واسم زندگی نزاشتی بی بی گل
واسه چی منو دوست نداشتی بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دیگه بی تو خستم بی بی گل
یکی از همین روزا می بینی شکستم بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دل شده رسوای غمت
آخ دلم تنگه بیا بیا روی چشمام قدمت
بی بی گل فدات بشم دل شده رسوای غمت
آخ دلم تنگه بیا بیا روی چشمام قدمت
بی بی گل فدات بشم دل شده رسوای غمت
آخ دلم تنگه بیا بیا روی چشمام قدمت
__________________
عشقه منعشق من . منو صدا کن . منو از خودم رها کن
تو اجاق مرده دل . آتشی تازه به پا کن
تو منو از نو بنا کن
عشق من . منو صدا کن . قصه امو بی انتها کن
روبروت آیینه بگذار . ابدیتی بنا کن
عشق من . منو صدا کن
قصه نگفته ام من . تو بیا روایتم کن
عشق من . مرمتم کن . از عذابم راحتم کن
ای صدای تو نهایت . راهی نهایتم کن
عشق من . منو صدا کن . تو منو از نو بنا کن
رهسپار قصه ها کن
تو به خاکستر نگاه کن . آتشی تازه به پا کن
ای بهارم . انتظارم . من زمین بی بهارم
شوره زار انتظارم . شوره زارم . انتظارم
چهره شکسته دارم . روح و جسم خسته دارم
به در ویرونه دل . بغض قفل بسته دارم
عشق من . منو صدا کن . منو از خودم رها کن
تو اجاق مرده دل . آتشی تازه به پا کن
تو منو از نو بنا کن
عشق من . منو صدا کن . قصه امو بی انتها کن
روبروت آیینه بگذار . ابدیتی بنا کن
عشق من . منو صدا کن
---
ای آنکهای آنکه به جز تو هوایی به سرم نیست
کسی در نظرم نیست
جز یاد عزیزت . جز یاد عزیزت . کسی همسفرم نیست
مرا یار دگر نیست
قدر تو و احساس تو رو کسی نفهمید
دلت از همه رنجید
از عالم و آدم همه جا رنگ و ریا دید
دلت از همه رنجید
من مثل تو از دست همه رنج کشیدم
به جز غصه ندیدم
یک جرعه وفا از لب دریا طلبیدم
لب تشنه دویدم
ای تو نایاب . گوهر ناب
راز مخمل . ترمه خواب
ای توهمدل . ای تو همدرد
عاقبت عشق از تو گل کرد
عاشقم من . عاشق تو
ای تو تنها خوب دنیا
با تو دارم گفتنیها
ای آنکه به جز تو هوایی به سرم نیست
کسی در نظرم نیست
جز یاد عزیزت . کسی همسفرم نیست
مرا یار دگر نیست
ای وفادار . نازنین یار
ای نشسته بر دلت خار
ای بریده از من و ما
از گذشته مانده تنها
عاشقم من . عاشق تو
ای تو تنها خوب دنیا
با تو دارم گفتنیها
ای آنکه به جز تو هوایی به سرم نیست
کسی در نظرم نیست
جز یاد عزیزت . جز یاد عزیزت . کسی همسفرم نیست
مرا یار دگر نیست
__________________
دلبرم دلبردلبرم دلبر خانه خرابم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
چشم شهلایش دیده پر آبم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
چشم شهلایش دیده پر آبم کرد
به چشمان سیاه تو اسیرم
به چشمان سیاه تو اسیرم
خدا می دونه دلم از تو نگیرم
بیا دردت به جان عاشق تو
بیا دردت به جان عاشق تو
نمیری تو به جای تو بمیرم
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
چشم شهلایش دیده پر آبم کرد
گفتم میری سفر آروم می گیرم
گفتم میری سفر آروم می گیرم
ندونستم که از دوریت می میرم
بهت گفتم برو هرجا که میری
به شرطی خاطراتم رو نگیری
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
چشم شهلایش دیده پر آبم کرد
به چشمان سیاه تو اسیرم
به چشمان سیاه تو اسیرم
خدا می دونه دلم از تو نگیرم
بیا دردت به جان عاشق تو
بیا دردت به جان عاشق تو
نمیری تو به جای تو بمیرم
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
چشم شهلایش دیده پر آبم کرد
جدای تو رو دوش خسته بردن
جدای تو رو دوش خسته بردن
تموم شب نفس ها تو شمردم
چشمامو بستمو خواب تو دیدم
رو لبام طعم لبها تو چشیدم
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
چشم شهلایش دیده پر آبم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
چشم شهلایش دیده پر آبم کرد
__________________
خونهگلهای خشك تو گلدون خبر از درد میده
خبر از جدایی و زندگی سرد میده
وقتی با شوق فراوون به خونه رو می آرم
به من آزاد تو فرمان عقب گرد میده
نذار ساز زندگیمون خشن آهنگ بشه
یه كاری كن یه كاری كن واسه خونه دلم تنگ بشه
خونه آخرین پناه واسه ی خستگیهام
خونه آخرین امید واسه دلبستگیهام
من خسته واسه گفتگو یه همراز می خوام
واسه پر كشیدنام رفیق پرواز می خوام
نذار ساز زندگیمون خشن آهنگ بشه
یه كاری كن یه كاری كن واسه خونه دلم تنگ بشه
__________________
آرزوآرزو داشتم ، آرزو داشتم يار من تو باشي
چـــراغ شــــــــام تــــــار مـن تـــو بــاشي
حالا دونستــم ، حالا دونستم كه دنيا پرستي
خوردي شـــراب دورنــــــگي و مـستــــي
واي واي ، واي از ايـــن دنيــــا
حيـف ، حيف ، حيف از ايــن دنيـاکوچهامشب ای سرو من در كنار كيستي
دوش بودي يار من امروز يار كيستي
برده اي صبر و قرار از من رفتي از نظر
اي قرار جان و دل صبر و قرار كيستي
امشب سر هر كوچه دنبال تو مي گردم
هر رهگذري گويد من عشق و ولگردم
از رهگذران پرسم من جا و مكان تو
بر هر گذري گويم من نام و نشان تو
گر مي شنوي صوتم آواز به اينجايم
تا پر بكشم سويت من باده و شيدايم
من دور تو مي گردم من دور تو مي گردم
در مسجد و ميخانه من نام تو را گويم
در كعبه و بت خانه من باز تو را جويم
گر مي شنوي صوتم آواز به اينجايم
تا پر بكشم سويت من باده و شيدايم
من دور تو مي گردم من دور تو مي گردم
__________________
رازچشاي تو نور كوچه باغ روزه
چشاي من ظلمت شب سياهه
با هم ديگه راز و نيازي داشتيم
حكايت دور و درازي داشتيم
اما پس از اون آشنايي
اون همدلي اون همزباني
از گرد را اومد جدايي
رفتي و چشم به راهم گذاشتي
تو اين قفس تنهام گذاشتي
حالا نمي دونم كجايي
كاشكي يكي بود مارو با هم آشتي مي داد
كاشكي چشامون باز تو چشم هم مي افتاد
امروز اگه تاريك و خاموش و سياهم
فردا كه شد دنيا پر خورشيد و ماهه
__________________
پنجرهصبح كه در پنجرتون وا مي شه
خورشيد از اون روزنه پيدا مي شه
خاطره انگيز مي شه باغ لبت
وقتي گل خنده شكوفا مي شه
به كه چه زيبايي گرم و دل آرايي مثل يه رويايي
دل من ديونه براي تو پريشونه
بيا كه دلم زتو بخدا نمي شه جدا
آسمون قلب تو آفتابي
شهر شب از روي تو مهتابي
به كه چه زيبايي گرم و دل آرايي مثل يه رويايي
دل من ديونه براي تو پريشونه
__________________بیا دستم بگیرمن از خورشیده عشقه تو جوونم
من از تو، و تو رو خودم میدونم
بذار بتابه خورشیدت به جونم
بمون ای خوده من تا من بمونم
بمون ای خوده من تا من بمونم
ببین آوای شهره گریه هامو
تویی فقط که میشنوی صدامو
تویی تنها که با من هم زبونی
تویی که مثله زندگی میمونی
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
بیا دستم بگیر افتادم از پا
نذار جون بسپرم اینگونه تنها
تو که نیستی ببین چشمام یه دنیاست
دلم سیاه تر از تموم شبهاست
بیا بشکن طلسمه این شبا رو
بیا نابود کن این سایه ها رو
دارم از دست میرم چاره ای کن
بگو باشم فقط اشاره ای کن
بگو باشم فقط اشاره ای کن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
بیا دستم بگیر افتادم از پا
نذار جون بسپرم اینگونه تنها
تو که نیستی ببین چشمام یه دنیاست
دلم سیاه تر از تموم شبهاست
بیا بشکن طلسمه این شبا رو
بیا نابود کن این سایه ها رو
دارم از دست میرم چاره ای کن
بگو باشم فقط اشاره ای کن
بگو باشم فقط اشاره ای کن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
دلم تنگه نخون آوازه رفتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
مثله مرگه برام از تو گذشتن
__________________
طنازطناز من ای ناز من ای ناز
ناز من ای ناز
باز از تو می گم تو شعر و آواز
تو شعر و آواز
باز با هم می خندیم
باز با هم می رقصیم
اما نه به این ساز اما نه به این ساز
طناز من ای ناز من ای ناز
باز از تو می گم تو شعر و آواز
این زندگی این جور نمی مونه
عشق من ازم دور نمی مونه
صاحب داره دنیا همه کاراش
این جوری که ناجور نمی مونه
این جوری که ناجور نمی مونه
دنیام که به تاریکی شبهاست
تو چشمای من اشک یه دریاست
آخ اونچه منو زنده می ذاره
عشق تو عزیز و عشق فرداست
عشق تو عزیز و عشق فرداست
گفتم که خدا عزیزترینه
نازش بکشیم که نازنینه
باز رد می شه ابر پاره پاره
مهتاب میاد و ماه و ستاره
مهتاب میاد و ماه و ستاره
طناز من ای ناز من ای ناز
ناز من ای ناز
باز از تو می گم تو شعر و آواز
تو شعر و آواز
باز با هم می خندیم
باز با هم می رقصیم
اما نه به این ساز اما نه به این ساز
__________________
دل بلاازاد بودم من . ازاد بودم من
گرفتارم تو کردي . مفتون مه رويان عيارم تو کردي
من اهل بودم . رند و مي خوارم تو کردي . تو کردي
با مي فروشان . اينچنين يارم تو کردي . تو کردي
اي دل بلا . اي دل بلا . اي دل بلايي
اي دل سزاواري که دائم مبتلايي
از مايي اخر . خصم جان ما چرايي
ديوانه جان . اخر چه اي کار کجايي
روزم سيه . حالم تبه کردي . تو کردي
اي دل بسوزي .هر گنه کردي تو کردي
اي دل بلا . اي دل بلا . اي دل بلايي
اي دل سزاواري که دائم مبتلايي
تا چند مي سوزي دلا .خود را و ما را
ما هيچ رحمي کن به خود اخر خدا را
تا چند خواهي عشق . درد بي دوا را
تا کي به جان بايد خريدن اين بها را
مجنون شوي ديوانه ام کردي . تو کردي
از خود مرا بيگانه ام کردي . تو کردي
اي دل بلا . اي دل بلا . اي دل بلايي
اي دل سزاواري که دائم مبتلايي
اخر دلا تا کي غم بيهوده خوردن
ما را به اين ميخانه . ان ميخانه بردن
روزم سيه . حالم تبه کردي . تو کردي
اي دل بسوزي .هر گنه کردي تو کردي
روزم سيه . حالم تبه کردي . تو کردي
اي دل بسوزي .هر گنه کردي تو کردي
اي دل بلا . اي دل بلا . اي دل بلايي
اي دل سزاواري که دائم مبتلايي
اي دل بلا . اي دل بلا . اي دل بلايي
اي دل سزاواري که دائم مبتلايي
__________________بانوداغ بوسه ت رو لبام بانو جونم
تا ابد مال منی اینو می دونم
تو گلاب پنهون شدی ای بهتر از گل
تا بیام بین گلها تو رو بچینم
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
گلهای محمدی بوی تو دارن
نرگس ها چشم تو رو یادم میارن
خرمن موهای تو بنفشه زارن
بازو هات نسترن صبح بهارن
می گیره دلم بهونت
شب میام به سوی خونت
می دونی که این دیونت بی قراره
خواب و آروم که نداره
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
داغ بوسه ت رو لبام بانو جونم
تا ابد مال منی اینو می دونم
تو گلاب پنهون شدی ای بهتر از گل
تا بیام بین گلها تو رو بچینم
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
گلهای محمدی بوی تو دارن
نرگس ها چشم تو رو یادم میارن
خرمن موهای تو بنفشه زارن
بازو هات نسترن صبح بهارن
می گیره دلم بهونت
شب میام به سوی خونت
می دونی که این دیونت بی قراره
خواب و آروم که نداره
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
__________________هوسبرای من نوشته
گذشته ها گذشته
تمام قصه هام هوس بود
برای او نوشتم
برای تو هوس بود
ولی برای من نفس بود
كاشكی خبر نداشتی
دیونه نگاتم
یه مشت خاك ناچیز
افتاده ای به زیر پاتم
كاشكی صدای قلبت
نبود صدای قلبم
كاشكی نگفته بودم
تا وقت جون دادان باهاتم
نوشته هرچه بود تموم شد
نوشتم عمر من حروم شد
نوشته رفته ای زیادم
نوشتم شمع رو به بادم
نوشته در دلم هوس مرد
نوشتم دل توی قفس مرد
كاشكی نبسته بودم
زندگیمو به چشمات
كاشكی نخورده بودم
به سادگی فریب حرفات
لعنت به من كه آسون
به یك نگات شكستم
به این دل دیونه
راه گریز و ساده بستم
__________________
سفرهبيا دست قشنگ مهربانت را عصايی کن که برخيزم
و شور انگيز و شوق آلود بدامان شقايقها بياويزم
بدزدم تيشه فرهاد عاشق را و بي پروا چنان رعدي بناي سنگي غم را فرو ريزم
بسازم کلبه عشقی ميان باغ فرداها و حافظ وار بر بام فلک طرحي دگر از عشق اندازم و نقش ديگري ريزم
بيا واكن لبانم را به تكرار سرود عشق كه من آن مرغ غمگين شباويزم
دلم می خواد تو سفره مون
يه لقمه نون داشت پر عشق
وسط برکتش ميشد
هر چی که خواست از خود عشق
دلم می خواست تو باغچه مون می کاشتمت
گل می دادی
رنگ و وارنگ از همه رنگ نرگس و سنبل می دادی
دلم می خواست ميشد واست
دشت رو چراغونش کنم
ماه رو بزارم تو چشات
ستاره بارونش کنم
وسط ميدون ببرم بازار رو ارزونش کنم
داد بزنم خاطر خواتم عشق رو فراوونش کنم
گلاب قمصر ميشدي به مرگ گل جون ميدادي شاخه به شاخه برگ به برگ به لپشون خون ميدادي
گريه عاشق ميشدي نم نم بارون ميدادي به شاعراي در به در شعر فراوون ميدادي
__________________
پنجرهء صبحصبح که در پنجره تون وا می شه
خورشید از اون روزنه پیدا می شه
خاطره انگیز میشه باغ لبت
وقتی گل خنده شکوفا می شه
به که چه زیبایی گرم و دل آرایی مثل یه رویایی
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه
آسمون قلب تو آفتابیه
شهر شب از روی تو مهتابیه
آسمون قلب تو آفتابیه
شهر شب از روی تو مهتابیه
به که چه زیبایی گرم و دل آرایی مثل یه رویایی
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا
صبح که در پنجره تون وا می شه
خورشید از اون روزنه پیدا می شه
خاطره انگیز میشه باغ لبت
وقتی گل خنده شکوفا می شه
به که چه زیبایی گرم و دل آرایی مثل یه رویایی
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا
__________________
لیلی و مجنونبيا تا ليلي و مجنون شويم، افسانه اش با من
بيا با من به شهر عشق رو کن، خانه اش با من
بيا تا سر به روي شانه هم را ز دل گوييم
اگر مويت چو روزم شد پريشان، شانه اش با من
در ميخانه چشمت، به گلگشته نگه وا کن
خرابم کن خراب، آبادي ويرانه اش با من
سلام اي غم، سلام اي همزبان مهربان دل
پر پرواز وا کن چون پرستو، لانه اش با من
مگو ديوانه خو زنجير گيسو را ز هم وا کن
دل ديوانه ديوانه ديوانه اش با من
در اين دنياي وانفساي حسرت زاي بي فردا
خدايا عاشقان را غم مده، شکرانه اش با من
مگو ديگر سمندر در دل آتش نمي سوزد
تو گرمم کن به افسون، گرمي افسانه اش با من
چه بشکن بشکني دارد، فلک در کار سرمستان
تو پنهان بشکن اين، نشکستن پيمانه اش با من
__________________صفای اشک (آواز در ماهور)صفاي اشک و آهم داده اين عشق
دل دور از گناهم داده اي عشق
دو چشمونت يه شب آتيش به جون زد
خيال کردم پناهم داده اي عشق
چنون عاشق چنون ديوونه حالم
که مي خوام از تو و از دل بنالم
هنوزم با همين ديوونه حاليم
يه رنگم، صادقم، صافم، زلالم
تو که عشق رو تو ویرونی ندیدی
شب سر در گریبونی ندیدی
نمی دونی چه دردی داره دوری
تو که رنگ پریشونی ندیدی
عزیز جونم، غم عشق تو کم نیست
سوای عشق تو هر غم که غم نیست
گله کردی چرا می نالم از درد
دیگه این ناله ها دست خودم نیست
چنون عاشق چنون ديوونه حالم
که مي خوام از تو و از دل بنالم
هنوزم با همين ديوونه حاليم
يه رنگم، صادقم، صافم، زلالم
__________________دلم گرفت از آسمون (گلهای غربت2).دلم گرفت از آسمون، هم از زمين هم از زمون
تو زندگيم چقدر غمه، دلم گرفته از همه
اي روزگار لعنتي، تلخه بهت هر چي بگم
من به زمين و آسمون دست رفاقت نمي دم
امشب از اون شبهاست که من، دوباره ديوونه بشم
تو مستي و بي خبري اسير ميخونه بشم
امشب از اون شبهاست که من، دلم مي خواد داد بزنم
تو شهر اين غريبه ها دردم رو فرياد بزنم
از اين همه دربه دري تو قلب من قيامته
چه فايده داره زندگي اين انتهاي طاقته
از اين همه در به دري به لب رسيده جون من
به داد من نميرسه خداي آسمون من
__________________
کعبهتو مکه عشقي و من عاشق رو به قبلَتم
من اولين قربوني عيداي فطر کعبَتم
مي ميرم از عشق چشات اگه ندي تو حاجتم
هر چي بته به خاطرت کوبوندم و شکوندم
خودمو تو چشم مست تو آتش زدم، سوزوندم
به عشق ديدن گل روي تو اينجا موندم
بين نماز ظهر و عصرم استخاره کردم
خوب اومده مبارکه دور سرت بگردم
اگه به من وفا کني؛ حاجتمو روا کني
بين تموم عاشقات، نذر منو ادا کني
يه کاسه گندم مي ريزم تا کفترارو سير کنم
واست مي ميرم انقدر تا دلتو اسير کنم
به پات مي شينم شب و روز، تا با تو عمرو پير کنم
به مژگان سيه کردي هزاران رخنه در دينم
بيا کز چشم بيمارت هزاران درد برچينم
بين نماز ظهر و عصرم استخاره کردم
خوب اومده مبارکه دور سرت بگردم
اگه به من وفا کني؛ حاجتمو روا کني
بين تموم عاشقات، نذر منو ادا کني
يه کاسه گندم مي ريزم تا کفترارو سير کنم
واست مي ميرم انقدر تا دلتو اسير کنم
به پات مي شينم شب و روز، تا با تو عمرو پير کنم
تو مکه عشقي و من عاشق رو به قبلَتم
من اولين قربوني عيداي فطر کعبَتم
مي ميرم از عشق چشات اگه ندي تو حاجتم
__________________وقتی که تو رفتیوقتي که تو رفتي خورشيد نمرده
دريا و بيابان خدا دست نخورده
وقتي که تو رفتي، قلبي نشکسته
اشکم نشده سيل و مرا سيل نبرده
وقتي که تو رفتي، وقتي که تو رفتي
انگار نه انگار که از تو اثري بود
انگار نه انگار که بيدادگري بود
انگار نه انگار که عشقي به سري بود
انگار نه انگار که در دل شرري بود
وقيت که تو رفتي، وقتي که تو رفتي
انگار که عشقي به دلي نطفه نبسته
انگار که مستيم و سبويي نشکسته
انگار که عمري بر باد نرفته
انگار که در دل اميدي ننشسته
وقتي که تو رفتي، چشم من خسته، بي خواب نمانده
وقتي که تو رفتي، در سينه دل من، بي تاب نمانده
برو برو که دگر آشنا نمي خواهم
به درد خو گرفتم و دوا نمي خواهم
تو قبله گاه مني، من ز قبله بيزام
تو گر خداي مني، من خدا نمي خواهم
ما چون ز دري پايي کشيديم، کشيديم
اميد ز هر کس که بريديم، بريديم
دل نيست کبوتر که چو برخاست، نشيند
از گوشه بامي که پريديم، پريديم
__________________وقتی سرت رو شونمهوقتي سرت رو شونمه، درد و بلات تو جونمه
جون به جونم اگه کنند، خاطرخواهي تو خونمه
دلم مي خواد باهات باشم، رفيق پا به پات باشم
سايه به سايه، دم به دم، بميرم و فدات بشم
تصدق رنگ چشمهات، شبها ستاره هاش برات
نخواب بذار نگات کنم، هر چي دارم فدات کنم
ستاره بارونت کنم، جونم رو قربونت کنم
وقتي سرت رو شونمه، درد و بلات تو جونمه
جون به جونم اگه کنند، خاطرخواهي تو خونمه
__________________میپرستمبازوانت را به مستی حلقه كن برگردم
تا بلرزد زیر بازوهای سیمینت تنم
چهره زیبای خود را از رخ من وا مگیر
جز به آغوش چمن یا دامن من جا مگیر
راز عشق خویش را آهسته خوان در گوش من
جستجو كن عشق را در گرمی آغوش من
من تورا تا آسمان ها
من تو را تابیكرنها
از زمین تا كهكشانها
دوست دارم میپرستم
من تو را همچون اهورا
من تورا همچون مسیحها
همچون عطر پاك گلها
دوست دارم میپرستم
من تو را تا لحظه های انتظارم
عاشقم با این نگاه بیقرارم
من تورا با هستی خود با وجودم
عاشقم با خون خود با تار پودم
من تورا همچون پرستو
یاسمنها نسترنها
من تورا با آنچه هستی
دوست دارم میپرستم
__________________
دعای شبدر دل شب دعاي من، گريه بي صداي من، بانگ خدا خداي من
به خاطر تو بود و بس
پاکي لحظه هاي من، گريه هاي هاي من، گوهر اشکهاي من
به خاطر تو بود و بس
اين همه بي پناهيم، اين همه سر به راهيم، اين همه بي گناهيم
غصه به جان خريدنم، از همه کس بريدنم زخم زبون شنيدنم
به خاطر تو بود و بس
رو به خدا نشستنم، نذر و دخيل بستنم
سوز من و گداز من، اشک من و نياز من
به خاطر تو بود و بس
__________________یکی را دوست میدارمیکی را دوست میدارم
یکی را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نمی داند
نگاهش میکنم
نگاهش میکنم
شاید
شاید
بخواند از نگاهه من که او را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند
وای
به برگ گل نوشتم من
به برگ گل نوشتم من
که او را دوست میدارم
ولی افسوس
ولی افسوس
او گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو را من دوست میدارم
ولی ناگه
ولی ناگه
ز ابر تیره برقی جست و روی ماه تابان را بپوشانید
من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم
سینه مالامال غم اما دلی بی کینه دارم
پاکبازم من ولی در آرزویم عشق باز یست
مثل هر جنبندهای من هم دلی در سینه دارم
من عاشقه،عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم
در کدامین مکتب و مذهب جرم است پاکبازی
در جهان صدها هزاران پاکباز از سینه دارم
کار هر کس نیست مکتب داری این پاکبازان
هدیه از سلطان عشق بر هر دو پایم پینه دارم
پینه دارم
من عاشقه،عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم
من از بیراهه های هله بر می گردم و آواز شب دارم
هزار و یک شبی دیگر نگفته زیر لب دارم
مثال کوره میسوزم تنم از عشق امید طرم دارد
حدیث تازه ای از عشق مردان حلب دارد
من عاشقه،عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم
من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم
سینه مالامال غم اما دلی بی کینه دارم
پاکبازم من ولی در آرزویم عشق باز یست
مثل هر جنبنده ای من هم دلی در سینه دارم
من عاشقه،عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم
من عاشقه،عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم
__________________
رازچشمای تو نور کوچه باغ روز
چشمای من ظلمت شب نیاز
با هم دیگه راز و نیازی داشتیم
حکایت طول و درازی داشتیم
با هم دیگه راز و نیازی داشتیم
حکایت طول و درازی داشتیم
اما پس اون آشنایی
اون هم دلی اون هم زبانی
از گرد راه امد جدایی
رفتی و چشم برام گذاشتی
تو این قفس تنهام گذاشتی
حالا نمیدونم کجایی
کاشکی یکی بود ما رو با هم آشتی می داد
کاشکی چشامون باز تو چشم هم می افتاد
امروز اگه تاریک و خاموش وسیاهه
فردا که شد دنیا پر از خورشید و ماهه
__________________
قسم به عشقبی تو ای روشنگر شبهای من
بوسه می زد ناله بر لبهای من
در بلور اشک من یاد تو بود
در سکوت سینه فریاد تو بود
مخمل سرخ شفق رنگ تو داشت
پرده های ساز آهنگ تو داشت
تو شادی گذشتمی، بخت سعید رفتمی
تو این هیاهوی غریب، بهونه قشنگمی
گفتی نگو دوست دارم، حرفتو باور ندارم
اشتباه می کنی باز هم اشتباه می کنی باز هم
دوسِت دارم من به خدا، قدر تمام قصه ها
تو رو قسم به عشقمون، یه شب دیگه پیشم بمون
چرا تو باور نداری حرف دل عاشقمو
چرا تو تنها می ذاری دستهای سرد خستمو
بیا که با صدای تو، مهر سکوت رو می شکنم
هزار هزار شعر و غزل نخونده فریاد می زنم
دوسِت دارم من به خدا، قدر تمام قصه ها
تو رو قسم به عشقمون، یه شب دیگه پیشم بمون
__________________
کوچهامشب اي سرو من در کنار کيستي
دوش بودي يار من . امروز يار کيستي
برده اي صبر و قرار از من
رفتي از نظر . اي قرار جان و دل
اي قرار جان و دل . صبر و قرار کيستي
امشب سر هر کوچه دنبال تو مي گردم
هر ره گذري گويد من عاشق و ولگردم
از ره گذران پرسم . من جا و مکان تو
بر هر گذري گويم . من نام و نشان تو
گر مي شنوي صوتم . اواز ده اينجايم
تا پر بکشم سويت . من با دل شيدايم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
در مسجد و ميخانه من نام تو را گويم
در کعبه و بت خانه .من باز تو را جويم
گر مي شنوي صوتم . اواز ده اينجايم
تا پر بکشم سويت . من با دل شيدايم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
امشب سر هر کوچه دنبال تو مي گردم
هر ره گذري گويد من عاشق و ولگردم
از ره گذران پرسم . من نام و نشان تو
بر هر گذري گويم .من جا و مکان تو
گر مي شنوي صوتم . اواز ده اينجايم
تا پر بکشم سويت . من با دل شيدايم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
در مسجد و ميخانه من باز تو را جويم
در کعبه و بت خانه .من نام تو را گويم
گر مي شنوي صوتم . اواز ده اينجايم
تا پر بکشم سويت . من با دل شيدايم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
من دور تو مي گردم .من دور تو مي گردم
نوشته شده در شنبه هجدهم شهریور ۱۳۹۱ ساعت 14:47 توسط مهیار جوان |