متن ادبی بلند
نویسنده : رضا قربانی | زمان انتشار : 18 آبان 1399 ساعت 20:12
متن های ادبی زیبای مفهومی + جملات ادبی بلند و کوتاه با معنی
در این بخش تاپ ناز متن های ادبی کوتاه و بلند زیبا و مفهومی و همچنین عاشقانه را گردآوری کرده ایم. این جملات ادبی خاص و عاشقانه را می توانید در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید و یا در جایی یادداشت کنید و بخوانید.
زیباترین جملات ادبی عاشقانه
عاشق خدا باش و هر لحظه با او سخن بگو
همانطور كه با يك دوست صميمي سخن مي گويي
او همواره عاشق توست و تو را مي شنود
و هر آنچه را که نیاز داری، به تو خواهد بخشید …
اعمال خود را به او هديه کن
نام او را بر قلب و ذهن و زبانت جاري كن
و پیوسته به او عشق بورز
و برای او زندگی کن …
اينها پيوند تو را با او عميق تَر مي كند.
خدا همواره مهربان و بخشاینده است
و هرگز تو را، رها نكرده و تنها نخواهد گذاشت …
متن کوتاه و بلند ادبی
زندگی
خوب است آدمی جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند
و رفتنش چیزی از آن کم…
حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد
باید که جای پایش در این دنیا بماند،
آدم خوب است که آدم بماند و آدم تر از دنیا برود …
نیامده ایم تا جمع کنیم
آمده ایم تا عشق را ؛
ایمان را ؛
دوستی را ؛
با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم …
آمده ایم تا جای خالی ای را پر کنیم
که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس !
آمده یم تا بازیگر خوب صحنه ی زندگی خود باشیم …
پس بهترین بازی خود را به نمایش بگذاریم
جملات ادبی خاص و جالب
باید راهی ییِ تلخ و شیرینَش..
نمیشود که همه افت، برایِ زندگی را زندگی کردن،
نه فقط زندگی را گُذَراندَن ..
باید راهی یافت،
برایِ صبح ها با اُمید چشم گُشودَن،
برایِ شب ها با آرامشِ خیال خوابیدن..
اینطور که نمیشود،
نمیشود که زندگی را فقط گذراند ،
نمیشود که تمام شدنِ فصلی و رسیدنِ فصلی جدید را فقط خُنَکایِ ناگهانیِ هوا یادَت بیاورد،
نمیشود تا نوکِ دماغَت یخ نکرده حواسَت به رسیدنِ پاییز نباشد..
اینطور پیش بِرَوی یک آن چَشم باز میکنی
خودَت را میانِ خزانِ زردِ زندگی ات میابی ،
و یادت هم نمی آید چطور گذَرانده ای مسیرِ بهاری و سبزِ زندگی ات را..
اصلا خدا را هم خوش نمی آید،
راهَت داده به دنیایَش که نقشَت را ایفا کنی،
یک روز خوبُ حتی یک روز بد ،
یک روز شیرینُ حتی یک روز تلخ ،
یک روز آرامُ حتی یک روز پُرهیاهو ،
وظیفه ی تو زندگی را با تمام و کمالَش زندگی کردن است،
با تمامِ سِکانس هااش خسته باشی
و سَرِ سکانس هایِ تلخ بهانه بیاوری و گوشه ای به قهر کِز کنی و بازی نکنی ..
حق داری که خستگی ات را در کنی،
اما حق نداری که دیگر مسیر را ادامه ندهی ..
اینطور که نمیشود،
تا دیر نشده باید راهی پیدا کرد،
باید زندگی را زندگی کرد ..
حتما بخوانید: متن صداقت ؛ سخنان بزرگان در مورد صداقت و راستگویی
متن های زیبای ادبی کوتاه و خاص
زندگی
زندگی تصویریست!
قلم و کاغذ و رنگش از توست.
قلمت را بردار!
و به نقاشی آن همّت کن!
گاه گاهی دو سه گامی
به عقب پای گذار،
و تماشایش کن.
گر پسندیدی آن،
حرفی نیست.
غیر از آن بود، هنوز،
کاغذ و رنگ و قلم در کفِ توست.
تا زمانی باقیست،
قلمت را بردار
و به رنگی خوش تر،
روشن و روشن تر،
نقشِ دیگر انداز.
و به پیکارِ سیاهی پرداز…
جملات مفهومی و ادبی برای مخاطب خاص
زندگی
چای که مرغوب نباشد چیزی به آن اضافه می کنم:
چوب دارچینی، هِلی، نباتی، شده چند پَر بهار نارنج،
چیزی که آن مزه و بو را تبدیل به عطر ِخوش و طعم ِخوب کند.”
زندگی هم گاهی می شود مثل همین چای
باید با دلخوشی های کوچک طعم و رنگش را عوض کنی،
یک چیزی که امید بدهد به دلت،
انگیزه شود،
بنزین باشد برای حرکت ماشین زندگی ات،
بعد ماشین تخت گاز می رود تا آنجایی که باید… .
جمله های عاشقانه زیبا
یک عاشقانه آرام
می گوید : قلب مهمانخانه نیست که آدم ها بیایند ،
دو یا سه روز در آن بمانند و بعد بروند ؛
قلب لانه گنجشک نیست که در بهار ساخته شود و در پائیز باد آن را با خودش ببرد ؛
قلب راستش نمی دانم چیست ..!
اما این را می دانم که جای آدم های خیلی خوب است ؛
قلب چاه دلخوری نیست که به وقت بد خلقی سنگریزه ای به درونش بیندازی تا صدای افتادنش را بشنوی ؛
قلب آینه ای است که با هر شکستنش چند تکه می شود و یکپارچه از هم می پاشد ؛
قلب قاصدکی است که اگر پرهایش را بچینی دیگر در آسمان اوج نمی گیرد ؛
قلب برکه ای ست که آرامشش به یک نگاه به هم می ریزد ؛
قلب اگر بتواند کسی را دوست بدارد خوبی ها و حتی زخم زبان هایش را نقش دیوارش می کند ؛
حال آنکه قلب چیست بماند !
فقط این را می دانم قلب وسعتی دارد به اندازه خدا ؛
من مقدس تر از قلب سراغ ندارم …
متن بلند ادبی در مورد خدا
خدا هستی ست…
تنها خدا وجود دارد و بس
بنابراین هرآنچه هست، اوست. نام دیگر خدا؛ هستی است.
بودن، خدا بودن است. ما از این حقیقت در حجابیم.
مسئله این نیست که چگونه به ذات ربوبی برسیم؛
مسئله اینست که چگونه حقیقت مذکور را درک کنیم.
ما زبان هستی را از یاد بردهایم.
باید حقیقت از یاد رفته را دوباره بیاد بیاوریم.
خود را بیاد آور. خود را کشف کن.
خود را بشناس، آنگاه خدا را شناختهای…
ذات تو در ذات الهی مستحیل است.
همچون قطرهای که در دریا افتاده است.
و از او فقط نامی باقی مانده است و بس.
نامی که بنوبه خود، قطره فرو افتاده در دریا بیش نیست.
اگر خود را بشناسی، ذات الهی همه چیز را برای تو شهود خواهد کرد.
آنگاه درخواهی یافت که هرچیزی، خداست که به تصویر خویش مینگرد.
وقتی ببینی با خدا احاطه شدهای
ناخودآگاه به رقص در میآیی
شوری همچون طوفان تو را در بر میگیرد، تو را میرباید، میبرد.
و تو را به لایتناهی پیوند میزند…
بیشتر بخوانید: متن ادبی عاشقانه؛ زیباترین متن های ادبی کوتاه عاشقانه و عکس نوشته های ادبی
متن ادبی عرفانی
من خدایی دارم
من خدایی دارم، که در این نزدیکیست…
نه در آن بالاها!
مهربان، خوب، قشنگ… چهرهاش نورانیست
گاهگاهی سخنی میگوید، با دل کوچک من، سادهتر از سخن ساده من
او مرا میفهمد! او مرا میخواند، او مرا میخواهد، او همه درد مرا میداند…
یاد او ذکر من است، در غم و در شادی چون به غم مینگرم، آن زمان رقصکنان میخندم…
که خدا یار من است، که خدا در همه جا یاد من است.
او خدایست که همواره مرا میخواهد،
او مرا میخواند او همه درد مرا میداند…
جملات خاص و ادبی
بعضی آدمها هستند با چیزهای کوچک ….
دوستی که همیشه موقع دست دادن برای خداحافظی توی اون لحظهی قبل از رها کردن دست، با نوک انگشتهاش به دستهات یک فشار کوچیک میده… چیزی شبیه یک بوسه مثلا…
راننده تاکسیای که حتی اگه در ماشینش رو محکم ببندی بلند میگه: روز خوبی داشته باشی!
آدمهایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشم شون میشی، دستپاچه رو بر نمیگردونن، لبخند میزنن و هنوز نگاهت میکنن…
آدمهایی که حواسشون به بچههای خستهی توی مترو هست، بهشون جا میدن و گاهی بغلشون میکنن…
اونهایی که دستی رو که برای تراکت دادن جلوشون دراز شد، رد نمیکنن ، هر چی باشه با لبخند میگیرن و یادشون نمیره که همیشه چند متر جلوتر سطلی هست، سطل هم نبود کاغذ رو میشه تا کرد و گذاشت توی کیف.
دوستهایی که بدون مناسبت کادو میخرن، مثلا میگن این شال پشت ویترین بود انگار مال تو بود. یا گاهی دفتر یادداشتی…
آدمهایی که از سر چهارراه نرگس نوبرانه میخرن و با گل میرن خونه.
آدمهای اساماسهای آخر شب… که یادشون نمیره گاهی قبل از خواب به دوستانشون یادآوری کنن که چه عزیزند…
آدمهای اساماسهای پرمهر و بیبهانه، حتی اگر با اونها بدخلقی و بیحوصلگی کرده باشی…
آدمهایی که هر چند وقت یکبار ایمیل پرمحبتی میزنن که مثلا تو را میخوانم و بعد از هر یادداشت غمگین، جوابی برات مینویسن که یعنی در کنارت هستم؛ کسانی که غم هیچ کس رو تاب نمیارن…
آدمهایی که حواسشون به گربههاست، به پرندهها، درختها و موجودات دیگه هم هست…
آدمهایی که اگه توی کلاس تازه وارد باشی، زود صندلی کنارشون رو با لبخند تعارف میکنن که غریبگی نکنی.
آدمهایی که خنده رو از دنیا دریغ نمیکنن… توی پیاده رو بستنی چوبی لیس میزنن و روی جدول لیلی میکنن.
همین آدمها با همین کارهای کوچیکشون…
همینها هستند که دنیا رو جای بهتری میکنن برای زندگی…
متون ادبی و عرفانی
وقتی گیلاس با بند باریکش به درخت متصل است
همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند..
باد باعث طراوتش میشود
آب باعث رشدش میشود
و آفتاب پختگی و کمال میبخشد
اما …
به محض پاره شدن آن بند و جدا شدن از درخت،
آب باعث گندیدگی
باد باعث پلاسیدگی
و آفتاب باعث پوسیدگی و ازبین رفتن طراوتش میشود..
بنده بودن یعنی همین، یعنی بند به خدا بودن، که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل در نابودی ما مؤثر خواهد بود.
پول، قدرت، شهرت، زیبایی… تا بند به خداییم برای رشد ما، مفید و بسیار هم خوب است اما به محض جدا شدن بند
بندگی، همه آن عوامل باعث تباهی و فساد ما می شود.
متن و جملات ادبی جالب
شکست ها و نگرانی هایت را رها کن،
خاطراتت را،
نمیگویم دور بریز،اما قاب نکن به دیوار
دلت…
در جاده ی زندگی، نگاهت که به عقب
باشد؛
زمین می خوری…
زخم بر می داری…
و درد می کشی…
نه از بی مهری کسی دلگیر شو …
نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم…
به خاطر آنچه که از تو گرفته شده،
دلسرد مباش، تو چه می دانی؟
شاید … روزی … ساعتی … آرزوی
نداشتنش را می کردی…
تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار …
هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعتها
بر عکس نفس بکشد …
در آینده لبخند بزن…
این همان جایی است که باید باشی!
هیج کس تو نخواهد شد
آرامش سهم توست …